11 راز موفقیت در کار و زندگی
راز موفقیت انسانهای بزرگ چیست؟
چگونه در کار، زندگی و حتی درس و دانشگاه به موفقیت بیشتری برسیم؟
موفقیت صرف نظر از آنکه آن را چگونه تعریف میکنیم میتواند حسی شبیه به یک مقصد زودگذر و اغلب گریزان داشته باشد.
رسیدن به اهداف و تشخیص موفقیت در زمان دستیابی به آن نیازمند اعتماد، اشتیاق، و انگیزه است.
بسیاری از افراد به دنبال رمز و راز موفقیت هستند. موفقیت از دید هرکس متفاوت است، شاید برای یک شخص، موفقیت معادل داشتن 10 میلیارد تومان پول باشد و برای شخصی دیگر معادل قبولی در امتحانات درسی و کنکور.
شاید هم واقعا هیچ رمز و رازی وجود ندارد و هرکس باید خود مسیر موفقیت را پیدا کند. با این حال، 12 توصیه زیر از سایت بورسینس میتواند در اکثر زمینهها به شما کمک کند و ارزش خواندن را دارد.
1 – اهدافتان را بنویسید
یک راز موفقیت در زندگی این است که اهدافتان را بنویسید.
نوشتن اهداف فقط مربوط به پول و کار نیست. اهداف میتواند مربوط به زندگی زناشویی، درس و روابط شما نیز باشد.
اولین کاری که صبح انجام میدهید، تعیین میکند که روزتان چگونه قرار است باشد. ذهنتان را جوری برنامهریزی کنید که از همان لحظهی بیدارشدن در شرایطی قوی و توانا باشد؛ با این روش، قطعا یک روز عالی و مفید خواهید داشت. حالا چطور میتوانید چنین شرایطی را برای خودتان ایجاد کنید؟
با نوشتن اهدافتان هر روز صبح. وقتی این کار را کردید، دور مهمترین هدفتان خط بکشید؛ هدفی که در درازمدت، بیشترین تاثیر را در زندگیتان خواهد گذاشت. حالا از خودتان بپرسید: «امروز چه کارهایی میتوانم انجام دهم که همه چیز را تغییر دهد و من را به این هدفم نزدیکتر کند؟» تمام کارها و اقداماتی را که به ذهنتان میرسد یادداشت کنید، دور دو مورد از مهمترینهایشان را خط بکشید و شروع کنید. تا زمانی که انجامشان ندادهاید متوقف نشوید.
این، شیوهای بینهایت موثر و عالی است که همان اول صبح شما را در شرایطی درست و مطلوب قرار میدهد. به جای اینکه صبح، سرگردان و خوابآلود باشید و نیم ساعت طول بکشد تا بیدار و هشیار شوید، ذهنتان را تنظیم میکنید تا پربازده و موفق باشد.
یک دلیل خوب دیگر برای نوشتن اهدافتان این است که با خواندنشان احساس خوبی خواهید داشت؛ جوری آنها را بنویسید که انگار همین الان به نتیجه رسیدهاند.
با تکرار هر روزهی این نوشتن و خواندن، خوشفکری و مثبتاندیشی شما تضمین خواهد شد و طبق اهدافتان عمل خواهید کرد. اهدافی که روی کاغذ نیایند، فقط آرزو هستند و بس! قدرت و نیرویی که در نوشتن اهداف پنهان است شما را به سمت دومین شرط لازم برای موفقیت سوق میدهد.
ریچارد برانسون میگوید:
“رؤیاهای خود را دنبال کنید، درگیر زندگی و چیزهای جدیدی شوید که برایتان جالب است. اگر میخواهید کار و کسبی به راه بیاندازید، مطمئن شوید که درباره سرگرمی مورد علاقه یا موضوعی باشد که برایتان جذاب است.
اینطوری زندگی بهتری خواهید داشت. هدفتان انجام کاری، صرفاً برای پول درآوردن، نباشد.
برانسون برای مجله خود برای افراد و مشاهیر بسیاری نامه فرستاد و بسیاری از آنها دعوت او برای مصاحبه را پذیرفتند.
فکر میکنم خیلی از افراد ایدههای خیلی خوبی در ذهن دارند، ولی افراد اندکی میروند و واقعاً ایدههایشان را اجرا میکنند.
خیلی افراد هستند که به این فکر میکنند که حتماً فرد دیگری قبلاً این کار را کرده، یا هیچ وقت نمیتوانی پول لازم برای این کار را فراهم کنی و یا اینکه در زندگی نباید خطر کرد.
دست آخر کسانی شانس یک زندگی هیجانانگیز و پر ارزش را خواهند داشت که میگویند همین الان میروم و این کار را میکنم.
2 – باورهایتان را تقویت کنید
یک رمز موفقیت در زندگی این است که باورهایتان را قوی کنید.
اگر از افراد موفق بپرسید اولین قاعدهی کامیابیشان چیست، همهشان خواهند گفت: خودشان و کاری که انجام میدهند را باور دارند و از ابراز این باور نمیترسند.
اگر شما خودتان را قبول نداشته باشید چرا دیگری قبولتان داشته باشد؟ وقتی دیگران از شما دربارهی اهداف و خواستههایتان میپرسند، از بیان صریح و قاطع آن نهراسید، شاید هم به اهداف بلندتان بخندند و به دیدهی تمسخر نگاهتان کنند اما شما با تکیه بر باوری که به خودتان دارید نباید اهمیتی به واکنش آنها بدهید.
اگر نسبت به خواستههایتان سُست و نامطمئن باشید، تصمیمات متزلزلی خواهید گرفت که شما را به جایی نمیرساند. خلاف جریان پیش بروید و متمایز باشید. گذشته از همهی اینها، چند نفر در دنیای امروز هستند که واقعا زندگی رویاییشان را دارند؟
حالا، چند نفر از اینها اگر ازشان بپرسید اهدافشان چیست، با جملاتی شبیه «نمیدانم» جواب میدهند؟ پس با اراده و مصمم باشید و خودتان را باور کنید. مردم بابت اینکه شهامت دارید دنبال رویاهایتان بروید به شما احترام خواهند گذاشت.
زمانی داستانی شنیدم که در مورد مرد جوانی بود که در یک فروشگاه محصولات ویدیویی کار میکرد. او هر روز دو مجله با خود به محل کارش میبُرد: یکی مربوط به کارآفرینی بود و دیگری مجلهای بود پُر از تصاویر اتومیبلهای پرسرعت و گرانقیمت.
رئیسش از او پرسید که چرا او هر روز این مجلهها را با خود میآورد و جواب مرد جوان این بود: «من دارم اتومبیلی را که قرار است بخرم انتخاب میکنم.» واکنش رئیس، مانند بیشتر آنهایی بود که ذهنی متوسط دارند: او دارد خودش را خسته میکند، او هرگز به چنین اتومبیلی نخواهد رسید و در نهایت مایوس و ناامید خواهد شد.
مدتی بعد، مرد جوان کارش را در آن فروشگاه رها کرد و به دنبال رویایش رفت. چند سال بعد او به همین فروشگاه برگشت تا یک فیلم ویدیویی را به آنجا برگرداند و سوار همان اتومبیلی بود که در آن مجله انتخابش کرده بود.
همان کسانی در آنجا کار میکردند که این جوان در گذشته با آنها همکار بود. حالا میتوانید تصور کنید وقتی او را با همان اتومبیلی دیدند که فکر میکردند هرگز صاحبش نخواهد شد، چه قیافههایی داشتند؟ همهی اینها با ایجاد یک سیستم فکری و اعتقادی قدرتمند شروع شد.
اولین قدم برای رسیدن به رویاها و خواستهها این است که آنها را باور و تصور کنید. وقتی شما در ذهنتان ایمان دارید که هماکنون به اهدافتان خواهید رسید، حسی از تحقق و یقین ایجاد میشود. این باور و قطعیت شما را به سمت اقدام و عمل پیش میبرد و وقتی بدانید نتیجه چه خواهد بود، خیلی راحتتر میتوانید اقدامات لازم برای رسیدن به آن نتیجه را انجام دهید.
شما مطمئن هستید بدنی را که دوست دارید خواهید داشت.
شما مطمئن هستید با خانوادهای که آرزویش را دارید در خانهی رویاییتان زندگی خواهید کرد.
شما مطمئن هستید شغلی که دوست دارید را خواهید داشت و سرمایهای را که باور دارید لایقش هستید به دست خواهید آورد.
اگر تصاویر موفقیتهایتان را مدام در ذهنتان تکرار و تجسم کنید، راههای عصبی جدیدی در مغزتان ایجاد میکنید. ذهنتان نمیتواند فرق بین واقعیت و چیزی را که صرفا تصوراتی قوی و روشن هستند تشخیص دهد.
رویاپردازی کنید و آن را باور داشته باشید، تصور کنید هم اکنون به خواستههایتان رسیدهاید. اگر رویایتان ملکهی ذهنتان شود، مطمئن خواهید شد که تنها نتیجه و پیشامد ممکن همین است و تلاش میکنید راههایی را پیدا کنید تا به وقوع بپیوندد.
3 – روی خودتان سرمایهگذاری کنید
از خردمندی پرسیدند بهترین سرمایهگذاری ممکن که کسی میتواند انجام دهد چیست.
جوابش کوتاه، ساده و دلنشین بود: «روی خودت سرمایهگذاری کن.»
نام این خردمند، وارن بافِت (Warren Buffett) است که موفقترین کارآفرین و سرمایهگذار دنیا است و بنا به گزارش فوربز (Forbes)، سرمایهای به ارزش ۵۳.۵ میلیارد دلار دارد.
استخدام مربی شخصی، عضویت در باشگاه ورزشی، تهیهی غذاهای سالم، خریدن کتاب و پرداخت هزینههای آموزشی ولخرجی نیستند بلکه سرمایهگذاریاند: سرمایهگذاری روی خودتان!
بعضی از کارهایی که میتوانید برای سرمایهگذاری روی خودتان انجام دهید:
- به باشگاه بروید و تمرین کنید. تمرین و ورزش باعث ترشح اندروفین شده، به شما احساس فوقالعادهای میدهد و راندمان و میزان انرژیتان را بالا میبرد. اگر زمانی را به ورزش اختصاص بدهید از عهدهی انجام کارهای روزانهتان بهتر بر خواهید آمد و با چیزهایی که زندگی پیش پایتان میگذارد بهتر میتوانید کنار بیایید. چهل و پنج تا پنجاه دقیقه وقت، تمام آن چیزی است که نیاز دارید و بهترین مدت برای ورزش و تمرین نیز همین مقدار است.
- وقتی هنگام برگشتن از محل کار برای خرید به فروشگاه میروید از خودتان بپرسید: «چه غذاهایی ذهن و بدنم را تغذیه و تقویت میکند تا احساس و عملکرد بهتری داشته باشم؟» با پاسخی که به این سوال میدهید شرایط عالی بودن را برای خودتان فراهم میکنید و هوشمندانه غذاهایی را برمیگزینید که توانایی ذهنی و جسمیتان را بالا میبرند و تصمیمات بهتری خواهید گرفت.
- شروع کنید به کتاب خواندن. تقریبا همه کتاب میخرند، اما تعداد کمی واقعا آنها را کامل میخوانند.
- تعداد کمی از افراد کتابهایی را که خریدهاند میخوانند اما تعداد بسیار کمتری چیزی را که خواندهاند به خاطر میسپارند. فقط خوانندهی کتاب نباشید بلکه واقعا مطالعه اش کنید.
- دست کم یک ساعت در روز کتاب بخوانید. برایان تریسی (Brian Tracy) سخنران انگیزشی میگوید: «یک ساعت مطالعهی روزانه، در عرض سه سال شما را در هر زمینهای که فعالیت دارید، بهترین خواهد کرد؛ در عرض پنج سال تبدیل به یک مرجع ملی خواهید شد و در عرض هفت سال میتوانید در زمینهی کاری خود یکی از بهترین افراد در دنیا باشید.»
- هر ایدهای را که به ذهنتان میرسد یادداشت کنید. هرگز خانه را بدون قلم و کاغذ ترک کنید. معمولا بهترین ایدهها در نامناسبترین شرایط به ذهن خطور میکنند؛ یادداشتشان کنید. فکر نکنید به یادتان خواهد ماند؛ نمیماند! ضمنا یادداشت کردن ایده و فکر به ذهنتان اجازه میدهد ذخیرهاش کند و ایدههای بیشتر و بهتری ارائه دهد.
- یک مهارت جدید یاد بگیرید. سعی کنید هر روز یک مهارت جدید یا یک مطلب تازه یاد بگیرید. یک مهارت در روز یعنی ۳۶۵ مهارت جدید در سال. حالا تصور کنید اگر همین امروز شروع کنید، یک سال بعد چطور خواهید بود؟
- برای دل خودتان کاری انجام دهید. بله، سختکوشی و پشتکار، یک عامل اساسی در موفقیت است، اما دست کم یک بار در ماه، تفریح کنید و کاری هیجانانگیز، مفرح و بیشائبه انجام دهید که به شما احساس شادابی و سرزندگی بدهد؛ خوش بگذرانید و تفریح کنید.
سرمایهگذاری بیل گیتس روی رشد شخصی
بیل گیتس رئیس شرکت مایکروسافت هر شب قبل از خواب حدود یک ساعت راجع به تمامی مسائل نظیر سیاست مطالعه میکند.
دانشگاه اسکس در سال ۲۰۰۹ مطالعاتی انجام داد که بر اساس آن ۶ دقیقه مطالعه روزانه میتواند استرس را تا ۶۸ درصد کاهش دهد.
از دیگر خواص مطالعه در بلند مدت، ممانعت و به تاخیر انداختن ابتلا به آلزایمر گزارش شده است که تقریباً اکثر انسانها به هنگام پیری تا حدودی به آن مبتلا میشوند. همچنین علاوه بر خواص ذکر شده برای مطالعه، مطالعه روزانه میتواند استرس را کاهش دهد و حافظه را قدرت بخشد.
نتایج مطالعهای در دانشگاه انگلیس نشان میدهد که مطالعه روزانه تا ۳۲ درصد احتمال ابتلا به بیماری زوالشناختی را کاهش میدهد.
4 – وقت خودتان را با موبایل، شبکههای اجتماعی و سریالها تلف نکنید
همهی ما از تلف کردن وقت خود در اینترنت، احتمالا بیش از هر کار دیگری احساس گناه میکنیم.
چک کردن سریع فیسبوک یا توییتر میتواند منجر به ساعتها اتلاف وقت شود. کلیک کردن از یک لینک به لینک دیگر طبیعی است و در نهایت باعث میشود در پایان روز هیچ پیشرفتی در کار شما حاصل نشود.
اگر خودتان را از این لحاظ گناهکار میدانید، برنامهای به نام SelfControl وجود دارد که به شما امکان میدهد برخی وبسایتها را تا ۲۴ ساعت مسدود کنید.
همچنین من دوست دارم که از گشت و گذار در شبکههای اجتماعی به عنوان پاداشی برای اتمام یک کار استفاده کنم. این باعث میشود که گشت و گذار شما در شبکههای اجتماعی حتی شیرینتر شود!
شاید مرور کردن سایتهای موفقیت و انگیزهبخش نیز یک پاداش خوب دیگر باشد.
خاموش کردن تلفن همراه و وسایل الکترونیکی تاثیر زیادی برای بهبود خواب دارند. دکتر چارلز چیسلر استاد دانشگاه هاروارد آمریکا بر این باور است که نور آزاد شده از صفحه تلفنهای همراه باعث فرستادن پیامهایی به ذهن ما میشود که ذهن ما را فعال نگاه میدارد و باعث میشود تا دستور آزادسازی مواد شیمیایی به هنگام خواب در بدن به تعویق بیفتد و برای خواب ما مشکل آفرین میشود.
اگر میخواهید شبها راحت و آسوده بخوابید تلفن همراه خود را در اتاق دیگری و دور از دسترس خود قرار دهید.
شاید بخواهید با خواندن کانالهای تلگرام موفقیت، خودتان را فریب دهید که در حال کشف راز موفقیت هستید! ولی اینکار صرفا بهانهای باشد تا کارها را به تعویق بیندازید، به یاد داشته باشید که عمل کردن بسیار مهمتر است.
ریچارد برانسون از کارآفرینان موفق دنیا و ثروتمند مشهور انگلیسی میگوید:
“مادرم، ما را طوری تربیت کرد که برویم بیرون و برای خودمان کاری بکنیم، نه اینکه بنشینیم و کارهای دیگران را تماشا و تلویزیون نگاه کنیم. به نظرم این روش تربیتی خوبی بود. من زمان زیادی را با فرزندانم در جزایر کارائیب گذراندهام و در آنجا هیچ وقت تلویزیون نگاه نمیکنیم.
جزیره نکر (در جزایر ویرجین بریتانیا) جایی است که در آن خود را از دنیای بیرون جدا میکنم و میتوانم دغدغههایم را فراموش کنم. ولی کارهایی که میکنم آنقدر به نظرم جذاب، باارزش و هیجان انگیز است که هیچ وقت نمیخواهم کامل فراموششان کنم. چون خود را در جایگاه قدرتمند و چالش برانگیزی میبینم و نمیخواهم این موقعیت را هدر بدهم.”
5 – با خواب و استراحت کافی، خلاقتر شوید
باور کنید یا نه، داشتن خواب بود یک عامل موفقیت در زندگی محسوب میشود!
علاوه بر این، قدم زدن قبل از خواب یکی از راههای بهبود خواب و طولانیشدن عمر است.
مدیر عامل شرکت بافر، شبها قبل از خواب مدتی را به قدم زدن اختصاص میدهد و این کار به او کمک میکند تا بر استرسهای روزانه خود غلبه کند و از آنها خلاص شود و بتواند بدن خود را آماده استراحت کند.
مطالعات اخیر نشان میدهند که پیاده روی میتواند خلاقیت افراد را افزایش دهد، بنابراین بسیاری از مشکلاتی که شما ممکن است برای آنها راه حلی پیدا نکردهاید را یک پیاده روی شبانه حل و فصل کند.
از روشهای آزادسازی استرس روزانه به هنگام خواب، مدیتیشن است. مطالعه اخیر در سال ۲۰۱۴ نشان میدهد که در بین ۱۹ هزار مورد مطالعاتی همگی بعد از مدیتیشن به آرامش روانی رسیده بودند و در این مطالعه مدیتیشن به عنوان یک روش آرامش بخش معرفی شده است.
برای انجام فعالیتهای خلاقانه این توصیه مفید است:
ورا وانگ، همواره قبل از خواب به طراحی میپردازد.
شاید بهترین زمان برای انجام فعالیتهای خلاقانه در سکوت و آرامش شب باشد. مطالعات نشان میدهند که افرادی که سحر خیز هستند به هنگام شب در انجام فعالیتهای خلاقانه موفقتر عمل میکنند. این گونه افراد به هنگام شب بهتر میتوانند مسائل منطقی را تحلیل کنند و همچنین راحتتر به ارتباطات بین دو موضوع پی میبرند و در نتیجه در فعالیتها و عملیاتهای خلاقانه موفقتر ظاهر میشوند.
6 – برنامه ریزی داشته باشید
مدیر شرکت اکسپرس آمریکا همواره قبل از خواب به بررسی برنامه روز بعد خود میپردازد و بنابراین قادر است صبحها بعد از بیدار شدن بلافاصله به سراغ فعالیت روز و آنچه باید انجام دهد میرود. مطالعات صورت گرفته نشان میدهند که آن دسته از کسانی که شبها قبل از خواب برنامه روز بعدی خود را آماده میکنند میتوانند به مراتب انسانهای موفقتری باشند و بعد از مدتی میتوانند پیشرفتها و قدمهای بزرگی در زندگی بردارند.
لیستهای متعدد درست کنید و برای خود چالشهای جدید ایجاد کنید.
ریچارد برانسون میگوید:
” من لیستهای بسیاری برای خودم تهیه میکنم، چون فکر میکنم توجه به جزئیات کوچک است که یک شرکت استثنایی را از یک شرکت متوسط متمایز میکند. جزئیات خیلی مهم است و من فکر میکنم تعیین چالشها و اهداف جدید برای خود هم مهم است.
معتقدم که ابتدای سال زمان خوبی است برای اینکه اهداف پیش روی خود در طول سال را بنویسید. اگر خود را سازماندهی نکنید و آنچه را میخواهید بدست بیاورید ننویسید، خطر آن وجود دارد که زمان از چنگتان برود و چیزی زیادی به دست نیاورده باشید.”
7 – زیاد نگران پول نباشید
تا جوان هستید هیچ فرصتی را از دست ندهید، حتی اگر از پایان راه مطمئن نیستید.
پتانسیل پیشرفت شما در خطر کردن و ریسکپذیر بودن است.
البته ادعا نمیکنم باید در مسیرهایی قدم بگذارید که مشخصاً بینتیجه هستند. منظور ریسکهای حسابشده و هوشمند است. اگر بدون تدبیر و تعقل به هر سمتی بروید، مجبور میشوید تا آخر عمر مشغول التیام دادن آسیبهایی باشید که میبینید.
مارک زاکربرگ: “بزرگترین ریسک، ریسک نکردن است. در دنیایی که واقعا به سرعت در حال تغییر است، تنها راهبردی که مطمئنا به شکست میانجامد ریسک نکردن است.”
نگران پول نباشید، بلکه در عوض مترصد فرصتها باشید و میبینید که پول به دنبال آن خواهد آمد.
این نگرش بهترین راهی است که باعث میشود از فرصتهای شغلی خود سود ببرید. به دنبال پول بودن، مخصوصاً اگر در ابتدای راه شغلی خود باشید، نتایج جالبی به دنبال ندارد. بهتر است مهارتها و دانش خود را تقویت کنید که در بلندمدت، هم برایتان پول به همراه میآورد و هم شادی.
8 – متمرکز و با پشتکار مسیر را ادامه دهید
تفاوت شکست و پیروزی این است که بتوانید پس از زمین خوردن بلند شوید.
بله، شکست خوردن دردناک است و رنج زیادی میآورد.
اما شما باید از آسیبها، دردها و افکار منفی عبور کنید. همهی ما بارها شکست خوردهایم. افراد موفق کسانی هستند که در هر شرایطی شانههای خود را بالا میاندازند و به مسیرشان ادامه میدهند.
پشتکار بسیار باارزشتر از استعداد است.
وودی آلن میگوید: « مردم همیشه به من میگویند که میخواهند یک فیلمنامه یا نمایشنامه یا رمان بنویسند. ولی فقط تعداد انگشتشماری واقعاً این کار را میکنند. بقیه افراد بدون اینکه به نتیجهای برسند از بازی خارج میشوند.
آنها نمیتوانند از پس نوشتن برآیند، برای اینکه دست به عمل نمیزنند. وقتی شما جرئت کنید وارد گود شوید، مثلاً شروع کنید به نوشتن، نیمی از مسیر موفقیت را طی کردهاید. برای همین میگویم ۸۰ درصد از موفقیت حضور داشتن است. این بهترین درسی است که زندگی به شما یاد میدهد.»
هنر تمرکز نیز در زندگی و کسبوکار نقش مهمی دارد. هنگامیکه بر چند کار مشخص متمرکز شوید، بسیار بهتر و مؤثرتر عمل میکنید. اگر خود را با اهداف مختلف و پراکنده سرگرم کنید، وقت کافی برای توجه به هیچکدام نخواهید داشت.
استیو وزنیاک میگوید: اگر عاشق کاری هستید که انجام میدهید و حاضرید برای انجام آن هرکاری نیاز است انجام دهید، آن را در چنگ خود دارید و ارزش آن را خواهد داشت که در شب هر دقیقه از تنهایی خود را فکر کنید و فکر کنید که چهچیزی میخواهید طراحی کنید یا بسازید.
9 – مثبت اندیشی، راه فرصتها را در زندگی باز میکند
فرصتها همیشه در اطراف ما هستند.
فقط باید بتوانیم آنها را ببینیم.
منفی نگری زندگی را برایتان بهقدری تیرهوتار میکند که نمیتوانید ببینید چه فرصتهایی دقیقاً همینجا و پیش روی شما هستند.
وقتی نگاه مثبتی داشته باشید، میتوانید از هر اتفاقی برای یک زندگی شاد و موفق استفاده کنید. سعی کنید یک دوره سیروزه مثبت اندیشی را امتحان کنید. خودتان متوجه نتایج آن خواهید شد.
اریک اشمیت میگوید: “راهی برای بله گفتن به چیزها بیابید. به دعوت به یک کشور جدید بله بگویید، به ملاقات یک دوست جدید بله بگویید، به یاد گرفتن یک چیز جدید بله بگویید. با بله گفتن است که شغل جدید، و شغل بعدی، و همسر و حتی بچههایتان را بهدست میآورید.”
زندگی هیچوقت همه قطعات پازل را جلوی شما قرار نمیدهد. موفقیت شما به این بستگی دارد که بتوانید خودتان تکههای گمشده را پر کنید. اگر صبر کنید تا همهی اطلاعات لازم هر پروژه را به دست آورید، تا ابد معطل میشوید؛ مخصوصاً در دنیای امروزه که بازارها قبل از اینکه حتی تصور کنید، تغییر میکنند.
استیو جابز میگوید: “شما با نگاه کردن به جلو نمیتوانید نقطهها را به هم وصل کنید. تنها با نگاه کردن به عقب میتوانید آنها را متصل کنید. بنابراین باید اعتماد کنید که این نقطهها یک جوری در آینده تان به هم متصل شوند.”
10 – یک تغییر مثبت بوجود بیاورید و یک کار خوب کنید
برای خواستههای دیگران زندگی نکنید، نگذارید پدر و مادر یا دوستانتان به شما بگویند بهتر است چهکاری انجام دهید و چگونه زندگی کنید.
نصیحت و توصیههای آنها را بشنوید ولی کاری را انجام دهید که خودتان فکر میکنید صحیح است.
مهم نیست چه کاری پیش روی شما است؛ همیشه حداکثر تلاشتان را بکنید، گاهی شغلی را که میخواهیم، به دست نمیآوریم. گاهی اوقات سزاوار ترفیع هستیم و آن را به دست نمیآوریم. هیچکدام از این شرایط نباید عملکرد شما را ضعیف کند. اگر همه انرژی و تلاشتان را به کار نبرید فقط به خودتان صدمه میزنید. اگر همهی انرژی و انگیزهی خود را روی هدفتان نگذارید، هرگز به شغل، ترفیع یا هر جایگاهی که مدنظرتان است نمیرسید.
تا وقتی نفس میکشید تسلیم نشوید، هرگز از خودتان و خواستههایتان دست نکشید. منظور این نیست که با کورکورانه پیش رفتن و توجه نکردن به شرایط و بازخوردها به اهدافتان دست پیدا میکنید. روی مشکلات کار کنید و همهی بازخوردها را زیر نظر قرار دهید تا توقفناپذیر شوید.
ریچارد برانسون میگوید:
“اگر میخواهید یک کارآفرین بشوید، اولین چیز لازم این است که ایدهای داشته باشید که بتواند تغییری مثبت در زندگی دیگران ایجاد کند. کسب و کار یعنی همین.
اگر صاحب کار و کسبی باشید، در موقعیتی هستید که بتوانید تغییرات بزرگی در این دنیا ایجاد کنید.
به نظر من این برای کارمندان یک شرکت هم خوب است، که از کار کردن در شرکتی که میدانند در دنیا کارهای خوبی انجام میدهد لذت ببرند. “
به ایدههایتان ایمان داشته باشید و در کار خود از همه بهتر باشید
” شما قطعاً باید به ایدههای خود ایمان داشته باشید. اگر شخص احساس خوبی نسبت به کاری که میکند نداشته باشد و به آن افتخار نکند، انگیزهای برای هیچ کاری نمیماند. باید علاقه شدیدی به کاری که میخواهید بکنید داشته باشید و بتوانید دیگران را هم به آن علاقهمند کنید.
اگر یک ایده، ایده خوبی باشد، باید بتوانید آن را در دو یا سه جمله توضیح دهید و دو سه جمله خیلی راحت پشت یک پاکت نامه جا میشود.
اگر بنا نبود خط هوایی من از همه خطوط هوایی بهتر باشد، دلیلی برای راه اندازی آن نداشتم. باید اطمینان کنید که همه جنبههای کاری که میخواهید بکنید، از رقیبهایتان بهتر باشد. “
لذت ببرید و هوای تیمتان را داشته باشید
” من صددرصد معتقدم لذت بردن از کار بسیار مهم است، و اگر از کاری لذت نمیبرید یعنی وقت آن رسیده که به سراغ کار دیگری بروید. از راس تا پایین چرخه اداری باید از کارشان لذت ببرند تا فضای کاری دلچسبی ایجاد شود.
اطمینان حاصل کنید که کسانی شرکت شما را اداره میکنند که عمیقاً به مردم اهمیت میدهند، به بهترین جنبه افراد دقت میکنند و در عوض انتقادکردن، تشویق میکنند.
انسانها چندان هم با گلها فرق نمیکنند. اگر به یک گل آب بدهید شکوفا میشود و اگر آب ندهید، میخشکد و میمیرد، من معتقدم که انسانها هم همین گونهاند. “
11 – برای خانوادهتان زمان بگذارید و سپردن کارها به دیگران را بیاموزید
یکی از اولین کارهایی که به عنوان یک کارآفرین باید کرد، آموختن هنر سپردن کارها به دیگران است.
کسانی را پیدا کنید که در اداره روزانه یک شرکت از شما بهتر باشند و با این کار وقت خود را، برای فکر کردن به موضوعات مهمتر و وقت گذراندن با خانواده، آزاد کنید.
این کار، مخصوصاً اگر فرزند دارید، خیلی مهم است. آنها تنها چیزی هستند که وقتی شما بروید از شما باقی میماند.
من میدانم که کارآفرین موفقی هستم ، ولی مطمئن نیستم که میتوانستم مدیر خیلی موفقی هم باشم. ذهن من همیشه به آینده فکر میکند و به ساختن چیزهای جدید فکر میکنم.
فکر میکنم بهتر است به مجرد اینکه چیزی را راه انداختم، فرمان آن را به فرد دیگری بسپارم. میتوانم بروم و بیایم و کمی دردسر هم برای کارمندانم ایجاد کنم، ولی بهتر است کسب و کار روزانه را به فرد دیگری محول کنم.
به یاد بسپارید داشتن یک زندگی زناشویی پربار و موفق میتواند در افزایش تمرکز بر روی کار به شما کمک کند. همه ما افرادی را دیدهایم که پس از متاهلشدن، موفقیت خوبی بدست آوردهاند، البته به شرطی که همسر به درستی و باآگاهی انتخاب شده باشد.
سخن آخر
آخرین قاعده و توصیهای که برایتان داریم این است: ادامه دهید و ادامه دهید!
گاهی شرایط سخت میشود و راه بهنظر طولانی میآید. اما شما باید فقط ادامه دهید و از حرکت نایستید.
اهدافتان را مرور و یادآوری کنید و تجسمشان را فراموش نکنید، ناگهان وضعیتتان تغییر خواهد کرد و دوباره در مسیر درستتان قرار خواهید گرفت؛ مسیری که شما را به تعالی میرساند.
کسب موفقیت در همه ی زمینه ها چه تحصیل، زندگی شخصی و تجارت و کسب و کار از اهمیت زیادی برخوردار است. همه برای رسیدن به موفقیت تلاش میکنند و البته برای کسب موفقیت از برنامه ریزی خوب هم در زندگی و هم در کار استفاده میکنند.
به گزارش گروه بازار باشگاه خبرنگاران، برای رسیدن به موفقیت تلاش و پشتکار اولین چیزی است که باید از آن بهرمند شویم همچنین مطالعه و کسب علم و دانش و تجربیات هم میتواند به ما کمک کند تا زودتر به موفقیت برسیم.
برای موفق شدن در کار و شغلی که داریم چه به عنوان کارفرما و یا کارمند ابتدا باید علاقه و انگیزه ی کافی برای کار وجود داشته باشد افرادی که با علاقه مشغول به کار می شوند معمولا موفقیت بیشتری کسب می کنند و راحت تر می توانند با چالش های کاری مقابله کنند بنابراین انگیزه و علاقه لازمه ی موفقیت در کسب و کار است.
اما 6 رمز موفقیت در کار به ما کمک کند تا زودتر بتوانیم با تلاش و پشتکار زیاد به نتیجه ی خوب برسیم.
1-نظم و ترتیب در کار:
برای شروع هر کاری یک اهدافی وجود دارد اهدافی که میخواهیم در کسب و کارمان به آن دست یابیم را باید برای خودمان تعریف کنیم. داشتن نظم و ترتیب در کار ابتدا با نوشتن اهداف آغاز می شود پس از آن باید برای رسیدن به این اهداف یک برنامه ریزی منظم و خوب داشته باشیم تا با استفاده از آن بتوانیم به اهداف خود دست پیدا کنیم.
یک برنامه ریزی منظم که در جهت رسیدن به اهداف ما باشد در این برنامه ریزی باید آنچه را که به بهتر شدن تجارت و کسب و کار کمک می کند را یادداشت کنید مثلا شناخت مصرف کنندگان، نیازهای آنها، رقبا، خدمات و محصولاتی که ارائه میدهیم و... باید در برنامه ریزی که داریم به صورت منظم نوشته شوند تا با استفاده از آن به ترتیب بتوانیم کسب و کار خود را رو به جلو ببریم.
2-تلاش و جدیت:
برای رسیدن به موفقیت باید تلاش و پشتکار فراوان داشت باید سعی کنیم که در آن تجارت و کسب و کاری که داریم بهترین باشیم داشتن بهترین عملکرد در کار و ارائه بهترین محصولات با کیفیت بالا از جمله مواردی است که نیاز به تلاش و جدیت در کار دارد.
جیم کولین نویسنده ی کتاب های مختلف در زمینه ی موفقیت تجارت ها معتقد است که برای موفق شدن در کار باید به 3 نکته توجه کرد:
1-کار کردن با علاقه
2-اناجما فعالیت ها در زمینه ای که بیشتر در آن توانایی و قابلیت داریم
3-تولید محصولاتی که بتواند در نهایت ما را به اهداف مالی خود و موفقیت های آن نیز برساند.
3-مقابله با چالش های کاری:
در هر کار و تجارتی مشکلات و چالش ها وجود دارند بنابراین باید با استفاده از تجربیات خود از موانع کاری عبور کنیم و همچنین تشخیص راه هایی که سرعت عمل ما را در کار افزایش میدهد یک فاکتور مهم برای از بین بردن چالشها است که بتوانیم زودتر به اهداف خود برسیم.
4-خلاقیت:
تجارت های موفق همگی دارای خلاقیت هستند. خلاقیت باعث ایجاد تنوع در محصولات و خدماتی است که یک تجارت آنها را ارائه میدهد.
تمرکز روی این اصل مهم می تواند به ایجاد محصولی با کیفیت و تنوع بالا کمک کند که وقتی محصولات از کیفیت خوب برخوردار باشند قطعا میزان مصرف کنندگان بیشتر می شود و در نهایت درآمد زایی یک تجارت افزایش می یابد. هر چقدر که توانایی بیشتری در ایجاد خلاقیت در کار داشته باشیم موفق تر خواهیم بود.
5-تمرکز:
تمرکز کردن روی اهداف در کار و همچنین روی بهتر کردن نوع کار و گسترش آن از دیگر عواملی است که به موفقیت یک تجارت کمک می کند.
بهترین روش برای تمرکز بیشتر در کار این است که برنامه ریزی روزانه برای انجام کارهای خود داشته باشید. مثلا هر روز برنامه ریزی روز بعد را انجام دهید تا نظم و تمرکز در کار افزایش یابد.
6-تشویق و ترغیب:
تشویق و ترغیب و انگیزه دادن به کارمندان و تیم کاری به موفقیت بیشتر کمک می کند. در اصل اشتیاق کافی برای انجام کار راه رسیدن به موفقیت را آسان تر می کند. تشویق و ترغیب برای ایجاد تنوع در کار، گسترش و توسعه آن همگی نیاز به تشویق و ترغیب کافی دارد.
رمز موفقیت برای انجام کار
بسم الله الرحمن الرحیم
برای كامیابی در کار باید با مشكلات و فراز و نشیب های زندگی مبارزه نمود ؛ پس هیچگاه بـر اثـر بروز سختی ها و شكست ها نـاامید نشوید: روند زندگی و کار به بازی فوتبال می ماند كه تا آخرین دقیقه مـمـكـن است سرنوشتش تغییر كند.
در این جا با قانون طلایی كـه شـمـا را در طـی مسیر یاری می رساند آشنا میشویم.
حتی رئیس هم باید آستین هایش را برای كار كمی بالا بزند
زیردستان خـود را وادار بـه انـجـام كـاری نـكنید كه خودتان تاكنون انجامش نداده اید یا رغبتی به انجام دادنش ندارید. اگر رئـیس یا سـردسته گروهی هسـتـیـد باید خودتان سرمشق و الگوی دیگران قرار بگیرید ، آنگاه دیگر کسی در انجام كار با شما بحث نخواهد كرد
هیچگاه ۱۰۰% هیچ چیز را برای هیچكس برملا نكنید
اگر خیال دارید میلیونر شوید بهتر است هیچگاه تمام جزئیات برنامه و نقشه خود را به كسی نگویید. همواره چیزی را نزد خودتان نگاه دارید. اگر مجبور به افشای آن شدید تنها ۷۵ تا ۹۰ درصد آن را برملا سازید. همان ۱۰%از شما حفاظت خواهد كرد (و همچنین ضمانت می کند كه آن ایده متعلق به شماست)
كنار هر مرد موفقی یك زن موفق وجود دارد
هر مردی برای كسب موفقیت به پایداری و استقامت یك زن بزرگوار نیاز دارد. یك مرد بدون خانواده، یك مرد كامل نخـواهد بود. در مـقـابـل، یـك هـمـسر بـد و نـامـنـاسب شـما را از شكوفایی استعدادها و قابلیت هایتان باز می دارد
هـرگـاه خـواسـتید اقدام به انجام كاری كنید، همواره مدت زمان مـحـقـق گشـتن آن را بیشتر، و پاداش و ثـمـره آن را كمتر برآورد كنید
حـتـی بـهترین طرح ها و نقشه ها ممكن است بی ثمر و نافرجام گردد. اغـلـب اوقـات مـا به مـنـظوردستیابی بـه خـواسـتـه هایمان ملزم به تلاش و كوشش هستیم و این بدان مفهوم است که همواره باید صبور و شکیبا باشیم دست بالا گرفتن كار و دست كم گرفتن پاداش آن سبب می گردد شما هیچگاه مأیوس و ناامید نشوید.
برای «پول درآوردن» باید پول خرج كرد
اگر پولی را خرج می کنید و بعد هزینه آن پول، سود بیشـتـری را عایدتان خواهد كردپس نگران پول خرج كردن نباشید. اگر ایده ای برای تجارت و كسب و كار داریداز بـانك وام بگیرید. بـه كارمندان خود حقوق و دستمزد شایان توجه بدهید، بـرای مـشـاوره با متخصصین و جویا شدن از رهنمودهایشان پول پرداخت كنیدبه این ترتیب اگر شـما كـاسـب یـا تـاجـر بـاهـوشـی بـاشـیـد همیشه در اوج خواهید بود.
متمركز بودن و «پشتكار» دو عنصر حیاتی موفقیت هستند
اگر شما به خودتان ایمان داشته باشید هیچ چیز نمی تواند سـد راهتان شودحـتی جملات دلسرد كننده نزدیكترین كسانتان نیز نخواهد توانست شما را از حركت باز دارد.
ایجاد انگیزه در خود
تا انگیزه برای انجام امور مختلف در افراد وجود نداشته باشد آن ها ترغیب به انجام دادن امور روزمره خود نخواهند بود می خواهیم راههای موثر برای تقویت انگیزه را بشناسیم.
ایجاد انگیزه
گاهی اوقات احساس می کنیم انگیزه ای نداریم؛ روز هایی که دلمان می خواهد فقط تنبلی کنیم و هیچ انگیزه ای برای کارهای عادی و ساده هم نداریم. آیا می خواهید با این حالت مبارزه کنید؟
باید بدانیم که انگیزه است که به زندگی ما رنگ می دهد و راه را به سوی اهداف مترقی و بالا هموار می کند. انگیزه سبب می شود ارزش عمر و وقت خود را بدانیم و از هدر رفت زمان و انرژی جلوگیری می کند.
چرا بی انگیزه اید؟
به طور طبیعی موقعیت هایی وجود دارد که در آن عاقلانه است عمیق ترین احساساتتان را از دیگران پنهان کنید، اما اگر این پنهانکاری احساسات روش زندگی تان شود از نظر هیجانی و روحی فردی خشک و بی روح می شوید و تنها و منزوی خواهید شد. درست آن است که انتخابی عمل کنید، یعنی احساسات تان را به افرادی که قابل اعتمادند بیان کنید.
باخود قرار بگذارید
هنگامی که احساس می کنید علاقه ای به انجام کاری یا کارهایی ندارید، به خود بگویید که اگر این بخش کتاب را خواندم یا این گزارش ها را تمام کردم، می روم بیرون قدم می زنم و یک بستنی (یا هر چیز دیگری که به آن علاقه دارید) می خورم.
با انگیزه رفتار کنید
اگر بی حوصله اید و انگیزه کاری را ندارید، تصور کنید که سرشار از انگیزه اید. حسن این کار در این است که به محض شروع، آرام آرام احساس می کنید که شور و علاقه، حقیقتا در وجود شما زنده شده است.
یادآوری موفقیت ها
همواره به جای فکر کردن به شکست ها و ناکامی ها، موفقیت ها و کامیابی هایتان را به خاطر بسپارید. بهتر آن است که حتی با ذکر جزئیات آنها را یادداشت کنید؛ مراجعه به گذشته می تواند خاطرات خوبی را در شما زنده کند و انگیزه کار و تلاش را در وجود شما زنده نگه دارند.
از شکست نهراسید
شکست را به عنوان نوعی اطلاعات مفید و ضروری و بخشی طبیعی از موفقیت بپذیرید. یکی از بسکتبالیست های مشهور (مایکل جردن) می گوید: بیش از ۹هزار خطا داشتم و تقریبا ۳۰۰بازی را باختم. ۲۶مرتبه به من اعتماد کردند تا ضربه پیروزی را بزنم.
مثبت اندیش باشید
بیاموزید که بیشتر اوقات مثبت اندیش باشید و یاد بگیرید که افکار منفی را قبل از آنکه سد راه شما باشند، از سر بیرون کنید. ممکن است که همه نتوانیم همیشه مثبت اندیش باشیم، اما باور کنید که بیشتر ما می توانیم این حس را در خود تقویت کنیم و مطمئنا این کار نتیجه کار را بهتر می کند.
کمتر تلویزیون تماشا کنید
آیا زیاد تلویزیون تماشا می کنید و عمرتان را پای تلگرام و فضای مجازی خرج می کنید؟ تلاش کنید روی دیگر زندگی راببنید و که کمتر خود را درگیر اینترنت کنید. فعالیت های مورد علاقه خود را در زندگی واقعی دنبال کرده و با روش های خودتان انجام دهید.
بالاتر از توان تان فکر کنید
آینده شما را توانایی ها و داشته های فعلی شما نمی سازد. توانایی های شما بیشتر از چیزی است که فکر می کنید. از تجربه ها کمک بگیرید و برای آینده برنامه ریزی کنید.
چگونه برنامه ریزی خود را عملی کنیم؟ (قسمت اول)
برنامه ریزی کاری است که اکثر ما در انجام دادن آن خوب هستیم اما تعداد خیلی کمی از افراد میتوانند برنامه ریزی خود را عملی کنند و به برنامه های خود پایبند باشند.
یکی از اعضای سایت برای من ایمیل فرستاده بود که هر شب قبل از خواب اولویت بندی می کند، برنامه ریزی میکند و با خوشحالی برای شروع روز بعد به رختخواب می رود. ظهر روز بعد در حالی که به برنامه خود نگاه می کند هنوز هیچ کدام از کارهای مهم اش را انجام نداده است و درگیر کارهای دیگری شده است. در همین حال تصمیم می گیرد که به صورت جدی برنامه را از سر بگیرد که اتفاقات ناخواسته نیز پیش می آید و او به کل از برنامه ریزی اش عقب می افتد. در پایان روز او خیلی خسته است و خیلی کار انجام داده اما نتوانسته برنامه خود را کامل انجام دهد. کتابی که باید میخوانده تمام نشده، یک جلسه مهم را کنسل کرده است و ذهنش درگیر کارهای عقب افتاده است. این در حالی است که آنقدر خسته است که نمیتواند با فرزندانش وقت بگذاراند.
مهارت برنامه ریزی
سلام به همه دوستان عزیزم. الان که در حال نوشتن این مقاله هستم در این فکرم که چه قدر از ما به دلیل بلد نبودن مهارت های افزاش عملکرد در کار و زندگی خود با مشکل و یا عدم آرامش رو به رو میشویم. دوست داریم بتوانیم از زمان، انرژی و تمام توان خود برای داشتن کار، تحصیلات و زندگی دلخواه بهره ببریم اما نمیشه که نمیشه!
ولی نگران نباشید باید ما اعضای سایت آموزش تمرکز و تفکر بتوانیم موثر ترین افراد در کار و زندگی مون باشیم.
- در ادامه این مقاله با من همراه باشید. هر قسمت که سوالی براتون پیش اومد سوالاتتون را در قسمت نظرات در پایین همین مقاله برای من ارسال کنید.
- اگر تجربه ای در این زمینه دارید که احساس می کنید به دیگران کمک می کند هم من و هم بقیه دوستان خوشحال میشویم که تجربیات شما را بدانیم و کیفیت زندگی مون را بهبود دهیم.
چرا نمی توانم به برنامه هایم پایبند باشم؟
مغز ما اشتیاق زیادی به آینده داره. اقداماتی که ما رو به آینده میرسونه برای اون خیلی ارزشمند هست. در نتیجه وقتی داریم برنامه ریزی می کنیم و به انجام کارهایی فکر می کنیم که ما رو به هدفون میرسونه خیلی ذوق و شوق داریم. برای مثال من میدونم که اگر روزی ۵ ساعت بر روی کسب و کارم زمان بگذارم و کارهای x, y, z را انجام دهم سال آینده به درامد مورد نظرم میرسم و این موضوع باعث میشه که کلی برای برنامه ریزی هیجان زده باشم..
نمونه دیگر…
و یا مثال دیگه اینکه وقتی میدونید اگر روزی ۸ ساعت درس بخونید در کنکور در رشته مورد نظرتون پذیرفته میشوید اشتیاق زیادی به برنامه ریزی پیدا می کنید و دوست دارید که هرچه سریع تر به خواسته خود برسید. برای همین به سرعت دست به برنامه ریزی میزنید و اولویت هایتان را مشخص می کنید. سپس تصمیم میگیرید که از فردا به برنامه خود عمل کنید اما فردا میشود و …
برخلاف ارزشمند بودن آینده ، مغز ما از لحظه حال گریزان است. او تمایل دارد بیشتر در آینده باشد و به آینده برسد و بنابراین لحظه حال را از دست میدهد. بنابراین ما با تناقض رو به رو میشویم. با اینکه خیلی اهداف خود را دوست داریم و کلی برای رسیدن به آنها هیجان داریم اما نمی خواهیم که در لحظه حال برای آنها تلاش کنیم و انجام اقداماتی که برای آنها برنامه ریزی کرده ایم خسته کننده به نظر میرسد. در نتیجه مغز مان تصمیم میگرید که حواس ما را پرت کند و ما را مشغول انجام کارهای راحت تری کند. یادگیری لذت بردن از لحظه حال نیز خود یک مهارت است. برای کسب اطلاعات بیشتر دوره زندگی در لحظه حال را مشاهده کنید.
این موضوع علت اصلی این است که ما همگی در برنامه ریزی خیلی خوب هستیم اما عمل به برنامه ها و اقدام کردن برای مان سخت میشود.
چگونه برنامه ریزی خود را عملی کنم؟
همان طور که گفتم به دلیل ماهیت مغزمان، اکثر ما در برنامه ریزی کردن خوب هستیم زیرا شوق و ذوق رسیدن به خواسته هایمان را داریم اما در اقدام کردن و عمل به آنها خوب نیستیم زیرا دوست نداریم کارهای سخت انجام دهیم و به دنبال کارهای لذت بخش هستیم.
بنابراین شما دوست عزیزم که در حال مطالعه این مقاله هستی:
- اگر نمیتوانی به برنامه هایت عمل کنی باید به گونه ای برنامه ریزی کنی که موفق به عمل کردن به آنها شوی.
- وقتی نمیتوانی به برنامه هایت عمل کنی یعنی به درستی برنامه ریزی نکردی.
برنامه ریزی همانند بسیاری ازمهارت های دیگر یک مهارت است و باید آن را تمرین کنید تا در آن حرفه ای شوید. بنابراین برای اینکه بتوانید برنامه خود را عملی کنید و به برنامه ریزی های خود پایبند باشید باید:
- برنامه ریزی صحیح کنید
- متناسب ساختن برنامه با زندگی شخص خودتان تا بتوانید آن را اجرا کنید
قسمت دوم این مقاله را (چگونه برنامه ریزی صحیح کنیم و به آن عمل کنیم؟) را در پایان این مقاله بخوانید.
برنامه ریزی چیست؟
برای اینکه بدانید چگونه برنامه ریزی های خود را عملی کنید، در ابتدا بیایید با مفهوم برنامه ریزی آشنا شویم. قبل از اینکه به یک فرد حرفه ای در زمینه برنامه ریزی و عمل به آنها تبدیل شوید لازم است که بیشتر در مورد مفهوم برنامه ریزی بدانید.
طبق تعریف ویکی پدیا:
برنامهریزی، فرایندی برای رسیدن به اهداف است. بسته به فعالیتها، هر برنامه میتواند بلندمدت، میانمدت یا کوتاهمدت باشد.
همان طور که در این تعریف نیز مشخص است برنامه ریزی یک فرایند است. فرایندی که به ما کمک می کند تا به اهداف خود برسیم. یک برنامه ممکن است که روزها و یا حتی ماه ها طول بکشد تا بتواند ما را به اهداف مان برسد. اما برنامه های اکثر افراد یک برنامه کوتاه یک روزه است که در پایان روز پرونده آن بسته میشود.
معمولاً تصوری که در مورد برنامه ریزی وجود دارد این است که من باید فردا کارهای x, y, z و a را انجام دهم. در پایان روز یا کارها انجام میشود و یا نمیشود اما موضوع مهم این است که دوباره یک برنامه جدید با موضوعات جدید چیده میشود و روزها و روزها می گذرد بدون اینکه بدانید:
- به کجا قرار است که برسید
- در حال طی کردن چه فرایندی هستید
- چرا اصلا باید به این برنامه عمل کنید
- چرا برنامه تان را دوست ندارید
- علت اهمال کاری تان چیست
- چرا عمل به برنامه ها سخت است
نمونه موردی…
در یکی از جلسات کوچینگ مراجعی داشتم که مدام از اینکه نمیتوانست به برنامه هایش عمل کند شکایت میکرد. یکی از اهداف کاری او افزایش درآمد بود اما آنچه در برنامه هایش دیده میشد کارهایی بود که من احساس میکردم او را به افزایش درآمد نمی رساند. از او پرسیدم چرا در برنامه فردا کارهای x و y را قرار داده ای؟ او گفت نمیدانم باید انجام شود دیگه! پرسیدم چرا باید انجام شود؟ گفت این از کارهای شرکت است. از او پرسیدم آیا این کار تو را به درآمد مد نظرت میرساند؟ کمی مکث کرد و گفت نه!!!!
بله او کارهایی انجام میداد که اگر چه اولویت بالایی داشتند اما او را به هدفش نمی رساندند. در واقع او برنامه ریزی میکرد اما نه برای رسیدن به هدف اصلی اش. برای انجام کارهایی که دوستش نداشت و تصور می کرد که باید انجام شود.
مشکل بسیاری از افراد با برنامه ریزی این است که نمیدانند برنامه ها آنها را به کجا خواهند رساند.
آیا با عمل به برنامه به استان خراسان میرسند و یا استان آذربایجان غربی؟
چگونه برنامه ریزی کنیم و به آن عمل کنیم؟
قبل از اینکه در این مورد صحبت کنم و یاد بگیریم که چگونه به صورت صحیح برنامه ریزی کنیم تا بتوانیم به آن پایبند باشیم لازم میدانم که به پاراگراف قبل برگردید و به موضوع مطرح شده فکر کنید. به این سوال ها جواب دهید:
همان طور که تا اینجا متوجه شدید علت اینکه نمی توانید برنامه های خود را عملی کنید نداشتن مهارت برنامه ریزی است.
وقتی ندانید چگونه یک برنامه مناسب خود طراحی کنید، فقط طبق علایق خود برنامه ریزی خواهید کرد و هر فرایندی که احساس کنید شما را به هدف برساند در برنامه خود می گنجانید بدون اینکه بدانید آن فرایند مناسب شما هست و یا نه. در چنین شرایطی احتمال شکست در برنامه ریزی بیش تر از موفقیت خواهد بود.
چگونه برنامه ریزی کنیم و به آن عمل کنیم؟ (قسمت دوم)
برنامه ریزی صحیح مهارتی است که در قسمت اول این مقاله در مورد آن صحبت کردیم. برای اینکه بتوانید برنامه ریزی کنید و همچنین موفق شوید که آنها را عملی کنید و به اقدام برسید باید بیشتر با این مهارت آشنا شوید. در قسمت اول این مقاله در مورد دلایل عدم عمل برنامه ها و علت فرار مغز ما از برنامه ریزی صحبت کردیم. همچنین گفتیم که اگر نمی توانید برنامه های خود را عملی کنید و آنها را به مرحله اقدام برسانید بنابراین باید مهارت برنامه ریزی صحیح را بیاموزید.
اگر هنوز قسمت اول این مقاله را مطالعه نکرده اید پیشنهاد می کنم از این قسمت (چگونه برنامه ریزی خود را عملی کنیم؟ دلایل عدم عمل کردن به برنامه(قسمت اول)) آن را مطالعه کنید و سپس برای فراگیری مهارت صحیح برنامه ریزی دوباره به این صفحه برگردید.
آماده اید که شروع کنیم؟
- قبل از شروع یادتان باشد که مطابق همیشه میتوانید سوالات خود را در قسمت نظرات برای من ارسال کنید. سوالات شما را خواهم خواند و در سریع ترین زمان به شما پاسخ خواهم داد.
- همچنین من و دیگر خوانندگان سایت خوشحال میشویم که تجربیات خود را با ما به اشتراک بگذارید. خواندن تجربیات دیگران و شنیدن موفقیت های دیگران باعث میشود که بتوانیم کیفیت زندگی و کار خود را بهبود دهیم
چگونه برنامه ریزی خود را عملی کنیم؟
برای اینکه بتوانید به برنامه های خود پایبند باشید و آنها را به مرحله اقدام برسانید در ادامه در مورد ۷ اصل مهم صحبت می کنم. تمام موارد گفته شده را بخوانید و مشخص کنید که عدم رعایت کدام مورد باعث شده که نتوانید به برنامه ریزی خود پایبند باشید.
خیلی خیلی مهم است که بتوانید این موضوع را تشخصی دهید و سپس با رعایت نکات گفته شده آنها را برطرف نمایید و برنامه ریزی صحیح داشته باشید.
۱- باور
شاید باورتان نشود که باورهای ما چه نقش پررنگی در انضباط شخصی، برنامه ریزی ها و همچنین پایبندی ما به برنامه ها دارند. بله درست خواندید. باور
در اینجا نمی خواهم در مورد هدف گذاری صحبت کنم ولی وقتی هدفی دارید باور داشتن به آن، باور داشتن به اینکه شما میتوانید به آن برسید مهم ترین موضوع در عملکرد روزانه ماست. اجازه دهید برایتان مثال بزنم.
اگر شما برای درس خواندن برنامه ریزی کنید اما در اعماق ذهن تان موفقیت در کنکور و یا امتحان کاری سخت و نشدنی باشد خب مسلماً شما موفق به اجرای برنامه هایتان نخواهید شد. زیرا ذهن ناخودآگاه باور دارد که نمیشود. بنابراین با وجود برنامه ریزی های شیک و با کلاس، عملی کردن آنها خیلی سخت خواهد بود. این برنامه ریزی صحیح نیست.
بنابراین موضوع خیلی مهم این است که بر روی باور های خود کار کنید. اگر هدفی دارید در ابتدا خیلی مهم است که به آن ایمان داشته باشید. مطمئن باشید که شما می توانید. خودتان را باور کنید. شما فوق العاده توانمند هستید.
پر رنگ شدن باورها به زمان نیاز دارد. قرار نیست با خواندن این مقاله همین فردا شما باورتان تغییر کند و به اهداف خود ایمان بیاورید. می توانید از خدمات کوچینگ استفاده کنید تا باورهای خود را تقویت کنید.
۲- پیدا کردن ۳ حوزه اصلی تمرکز
یک خودکار و یک کاغذ آماده کنید و برگردید.
هدف تان را در ذهن تان تجسم کنید. به این فکر کنید که در یک سال و یا یک ماه آینده باید بر روی چه حوزه هایی تمرکز کنید؟ ۳ حوزه اصلی تمرکزتان را مشخص کنید.
برای مثال اگر هدف تان افزایش درآمد است بنویسید که یکسال آینده باید بر چه حوزه هایی متمرکز شوید؟ ممکن است بگویید:
- فروش بیشتر
- جذب مشتریان جدید
- یادگیری و توسعه فردی
و یا اگر هدف تان قبولی در آزمون دانشگاه است ممکن است بگویید در یک سال آینده باید بر سه حوزه زیر متمرکز شوید:
- خواندن درس های دوره پیش دانشگاهی
- خواندن درس های دوم و سوم دبیرستان
- امتحانات مدرسه
۳ حوزه اصلی که باید یک سال آینده بر آن متمرکز شوید را مشخص کنید.(اگر حوزه های کاری شما بیشتر است میتوانید برنامه های خود را به ۵ حوزه تقسیم کنید) در برنامه ریزی های خود این سه حوزه را مد نظر قرار داشته باشید. باید هر کاری می کنید و یا هر موضوعی که در برنامه خود قرار میدهید در این سه حوزه قرار بگیرد. اگر کارهایی در برنامه شماست که زیر مجموعه این سه حوزه نیست می توانید آنها را خط بزنید.
۳- نوشتن برنامه قابل انجام برای برنامه ریزی صحیح
در بسیاری اوقات می بینم افراد برنامه هایی برای خود میچینند که غیر قابل انجام است. به طور مثال فرد در برنامه خود ۱۰ ساعت کار کردن و یا درس خواندن قرار داده در صورتی که تا کنون روزی ۲ ساعت کار می کرده است. وقتی با او صحبت می کنم می گوید که تنها راه موفقیت همین است و اگر روزی ۱۰ ساعت مشغول کار نباشد نتیجه نمی گیرد. بنابراین اولویت بندی می کند، برنامه ریزی می کند و برای رسیدن به خواسته خود برنامه ریزی می کند اما…
اما این برنامه به اجرا در نمی آید. چرا؟
زیرا این برنامه متناسب با آقا و یا خانم x نیست. او تا کنون روزی ۲ ساعت کار می کرده و نیاز به زمان دارد تا بتواند روزی ۱۰ ساعت کار کند. او باید در ابتدا ۲ ساعت را به ۳ ساعت برساند. سپس ۵ ساعت، ۸ ساعت و در نهایت ۱۰ ساعت.
داشتن برنامه هایی که مناسب شما نیست و با واقعیت شما سازگار نیست موجب نا امیدی و بی انگیزگی شما میشود. بله شما میتوانید روزی ۱۰ ساعت کار کنید و به موفقیتی که خواهانش هستید برسید اما این موضوع نیاز به گذر زمان و قدرتمند شدن عضله شما دارد. یک شبه نمی توانید تغییر کنید. تغییر فرایندی آهسته و پیوسته است.
باور داشته باشید که اگر برنامه تان مطابق زندگی و شخصیت خودتان نوشته شود (و نه آنچه که دیگران انجام میدهند) نه تنها می توانید به مرور آن را بهبود دهید بلکه احتمال رسیدن به موفقیت تان بسیار بسیار بالاست. زیرا شما خودتان را باور دارید و شما منحصر به فرد هستید. باور نقش مهمی در برنامه ریزی صحیح و عملی کردن برنامه هایتان دارد.
۴- اضافه کردن حوزه چهارم
همیشه یک حوزه و یا یک دسته چهارم نیز در برنامه های خود قرار دهید. این دسته شامل کارهایی میشود که غیر منتظره رخ میدهد و شما باید برای آن زمان اختصاص دهید. برای مثال ماشین تان خراب میشود و مجبور میشوید در ساعت کاری آن را به تعمیرگاه ببرید. مهمان به منزل تان می آید و باید برای آنها وقت بگذارید.
برخی افراد برنامه خود را به گونه ای می چینند که در آن زمان هیچ رویداد غیر منظره ای پیش بینی نشده است. سپس شاکی میشوند که اتفاقات غیر منتظره باعث میشود که ما نتوانیم به برنامه خود رسیدگی کنیم. برای داشتن یک برنامه ریزی صحیح اتفاقات غیر منتظره را در برنامه خود قرار دهید.
دوستان من ما همه انسان هستیم و این کاملاً طبیعی است که اتفاقاتی در طی روز برای ما پیش بیاید که از قبل آن را پیش بینی نکرده بودیم.
پس زمانی اضافه در برنامه خود قرار دهید تا در صورت وجود کارهای پیش بینی نشده کل برنامه تان را از دست ندهید.
۵- لذت بخش کردن اقدامات
اقدامات خود را لذت بخش کنید. اگر در کاری که انجام میدهید لذت وجود ندارد احتمال اینکه بتوانید به برنامه خود پایبند باشید کمتر میشود. وقتی که خودتان را باور کنید و برای خودتان ارزش قائل باشید قدر زحمات تان را خواهید دانست. شما یک ساعت درس خوانده اید، یک ساعت بر روی اهداف تان کار کرده اید، یک قدم در جهت رشد و بهبود خود برداشته اید. تمام این ها عالی هستند. بابت تمام کارهایی که در برنامه تان هستند و شما آنها را انجام میدهید شکرگزار باشید.
شکرگزاری باعث میشه که اقدامات تان لذت بخش تر شود.
۶-کوچک کردن اهداف
همان طور که در قسمت سوم توضیح دادم باید برنامه شما قابل انجام باشد. برای اینکه بتوانید برنامه قابل انجام بنویسید باید اهداف خود را کوچک تر کنید. هدف بزرگ شما را نا امید می کند و ممکن است که از مسیر رسیدن به خواسته تان خارج شوید زیرا:
- هدف را غیر قابل دسترس می بینید.
- رسیدن به آن سخت به نظر میرسد.
- مسیر رسیدن به آن کاری لذت بخش به نظر نخواهد رسید
۷-کاهش حواس پرتی ها
حواس پرتی ها را به حداقل برسانید و تمرکز خود را تقویت کنید. کاهش حواس پرتی ها اصل مهمی در برنامه ریزی صحیح است. در اینجا کلی مقاله هست که می تونید با کمک آنها بر روی تمرکز خود کار کنید و حواس پرتی ها را به حداقل برسانید. در دوره تقویت تمرکز من این حواس پرتی ها را به صورت مفصل توضیح داده ام و روش حذف آنها را گفته ام.
۸-اقدام کردن
و یکی از مهم ترین قسمت های برنامه ریزی صحیح و عمل کردن به آنها، اقدام کردن است. اقدام کنید، اقدام کنید، اقدام کنید. گاهی اوقات افراد آنقدر درگیر برنامه ریزی هستند که اقدام کردن را فراموش می کنند. مهم نیست اگر امروز برنامه ای ندارید. مهم نیست اگر از شب قبل برای خود برنامه ای نچیده اید.
همین لحظه مهم است. کاری را انجام دهید. یک قدم کوچک بردارید. مهم نیست چه قدر کوچک باشد اما کاری را انجام دهید. اقدام کردن تاثیر فوق العاده ای بر احساس شما می گذارد. باور رسیدن به اهداف تان را در شما تقویت می کند، شما را امیدوار می کند و باعث میشود که انگیزه تان در کار، زندگی و تحصیل افزایش یابد.
چرا برنامه هایم را عملی نمیکنم؟
عملی نکردن برنامه ها و اقداماتی که میخواهیم آنها را انجام دهیم یکی از بدترین احساسات را در وجود ما ایجاد میکند. بارها شنیدهام که افراد میگویند من میخواهم این کارها را انجام دهم اما نمیتوانم، اما نمیشود، اما اهمالکاری میکنم، بهجایش کارهای دیگری انجام میدهم
و این احساس که میخواهیم اما نمیشود یک حس ترس، نارضایتی، ناشادی و حتی خشم از خودمان را در ما به وجود میآورد.
در مقالات اول و دوم در مورد این موضوع صحبت کردم که چگونه برنامهریزی خود را عملی کنیم و به برنامه های خود پایبند باشیم. در قسمت سوم این مقالات میخواهم ابزاری به شما دهم که به کمک آن خودتان را بهتر بشناسید و علت اهمالکاری و به تعویق انداختن کارها و عملی نکردن برنامه هایتان و از دست دادن انگیزهتان را پیدا کنید.
چرا برای رسیدن به اهدافم اقدام نمیکنم؟
دوست عزیزم، تاکنون سؤالات زیادی از من دراینباره پرسیده شده و در جلسات کوچینگ افراد زیادی را دیدهام که این موضوع را بررسی کردهاند. برای همین در قسمت سوم این مقاله میخواهم جواب سؤالات همه شما را بدهم.
اینکه برای رسیدن به اهدافت اقدام نمیکنی دو دلیل دارد:
۱- هدفت خواسته تو نیست
یا
۲- هدفت خواسته تو هست اما…
در این مقاله علت اول را بهصورت مفصل توضیح خواهم داد و در مقاله بعدی به بررسی علت دوم خواهم پرداخت.
عملی نکردن برنامه هایی که به آنها علاقه نداریم و یا خواسته مان نیست
۱- به هدفت علاقه نداری و فقط به خاطر حرف بقیه، به دلیل اینکه دیگران بر روی تو حساب کنند، برای اینکه احساس میکنی اگر این کارها را انجام دهی در خانواده بیشتر روی تو حساب میکنند، برای اینکه فکر میکنی اگر کارها را انجام دهی در آینده موفقتر خواهی شد، برای اینکه به تو گفتهشده که این کارها تو را فرد موفقتری میسازد و … تصمیم گرفتهای یک سری کارها را انجام دهی اما واقعیت این است که چون برای انجام آن کار چرایی نداری و چرایی آن اهداف را پیدا نکردهای به آنها علاقهای نداری و نمیتوانی برای آن اقدام کنی.
سیستم انگیزه که یک نیروی درونی برای هل دادن شما به سمت هدف است کار نمیکند و چند روزی هدفت را پیگیری میکنی اما سرانجام نمیتوانی آن را ادامه دهی. کارها را به تأخیر میاندازی، بهجای اقدام برای اهدافت، کارهای غیرضروری را انجام میدهی و دچار اهمالکاری میشوی.
در دوره راز مدیریت انگیزه کاملا در این مورد صحبت کرده ایم. اینکه تشخیص دهید چه میخواهید و چگونه برای رسیدن به آنها سوخت و انگیزه لازم را به دست آورید. تشخیص اینکه چه میخواهید به شما کمک میکند تا بتوانید خودتان را بشناسید و خودتان را درگیر کارهایی که به آنهایی علاقه ندارید نکنید.
یکی از مراجعینم میگفت که میخواهد روزانه مطالعه داشته باشید چون این هدف مهمی برایش هست و آینده کاریش در دو سال آینده بستگی به این لحظه و مطالعاتی دارد که این روزها انجام میدهد. اگر روزانه مطالعه نداشته باشد ممکن است در آینده نتواند جایگاه کاری خوبی داشته باشد.
این فرد هیچگاه موفق به مطالعه کردن نمیشد و همیشه از این موضوع ناراحت و نگران بود. او در بیرون خودش به دنبال عاملی میگشت که مانع از انجام کارها میشد.
در حین جلسات متوجه شدیم که او به این مطالعات علاقهای ندارد و فقط به این دلیل که دیگر همکارانش در حال انجام چنین مطالعاتی هستند، تصمیم به مطالعه روزانه گرفته است. موضوع دیگر ترس بود. ترس از اینکه نکند از بقیه همکارانش عقب بماند.
وقتی متوجه شد که خواسته اش پیشرفت کاری است و پیشرفت کاری چیزی است که برایش مهم است تصمیم گرفت برای این خواسته اش در دوره های کتابخوانی شرکت کند و مهارت کتاب خواندن را یاد بگیرد. در واقع خواسته او تغییر پیدا کرد و این شفافیت به او کمک کرد تا بهتر بتوانید برای خواسته اش اقدام کند
چه کار کنیم؟
بنابراین اگر اهدافی دارید و دلایل عملی نکردن آنها، بیعلاقگی و یا ترس از آینده است بدانید که ترسهایتان واقعی نیستند. اینقدر نگران آینده نباشید.
آینده شما آنگونه خواهد بود که میاندیشید. اگر فکر کنید که به دلیل مطالعه نکردن در آینده از بقیه همکاران عقب میافتید پس علاوه بر اینکه لحظات حال زندگی خود را از دست میدهید و مدام در نگرانی به سر میبرید، آینده نیز اتفاقات خوبی پیش نخواهد آمد.
در لحظه حال زندگی کنید و از آینده نترسید. موفقیت شما در زندگی بستگی به این موضوع دارد که تا چه اندازه میتوانید در لحظه حال زندگی کنید و نگرانیهای آینده را مدیریت کنید. دوره زندگی در لحظه حال کاملاً به این موضوع مربوط است و افرادی که شرکت کردهاند میدانند که شادی زندگی ما بستگی به این دارد که چند درصد از زمان مان را در شبانهروز در حال هستیم و چند درصد در آینده.
بهترین حالت و فرمول شادی، رضایت و موفقیت فرمول ۱۰-۸-۱۰ است یعنی ۱۰ درصد در آینده باش، ۸۰ درصد در حال و ۱۰ درصد درگذشته. حال شما چند درصد در لحظه حال زندگی میکنید؟
اگر تا اینجا متوجه شدهای که هدفی که آن را به تأخیر میاندازی و در انجام آن اهمالکاری میکنی، هدفی است که به آن علاقه نداری و فقط به خاطر دیگران و یا به خاطر ترس و … تمایل به انجام آن داری، لطفاً با خودت صادق باش.
ما تا انگیزه، شور و اشتیاق و علاقه کافی برای انجام کاری نداشته باشیم نمیتوانیم آن را انجام دهیم. پس اینقدر خودت را اذیت نکن. بارها گفتهام که برای اینکه بتوانید برکاری متمرکز شوید باید در آن غرق شوید. بنابراین باید شور و اشتیاق درونی داشته باشید.
اگر کاری را به خاطر اینکه در نظر دیگران خوب به نظر برسی انجام میدهی باید بدانی که برای انجام این کار سوخت لازم نخواهی داشت. میانه راه خسته میشوی و از انجام کارها دلسرد میشوی. زیرا نمیدانی به کجا داری میروی و هدفت از رفتن به آنجا چیست.
اگر داری کاری را انجام میدهی به خاطر اینکه دیگران به تو گفتهاند که با انجام آن به موفقیت خواهی رسید اما به آن علاقهای نداری میانه راه خسته و دلسرد میشوی زیرا از نتیجه آن آگاه نیستی.
آنچه کتاب ها می گویند…
کتابهای بسیاری وجود دارد که میگوید اگر یک سری کارها را انجام دهی در آینده به موفقیت خواهید رسید. در کنار این کتابها افراد زیادی را دیدهام که آن کتابها را خواندهاند اما علاقهای به انجام دستورات کتاب ندارند و چون فکر میکنند تنها راه موفقیت آنچه هست که در آن کتاب گفتهشده، پیش خود فکر میکنند که اگر من این کارها را انجام ندهم به موفقیت نخواهم رسید و آنجاست که ترس از آینده باعث میشود فرد یک سری اهدافی را برای خود قرار دهد. اهدافی که واقعاً به آنها علاقهای ندارد و فقط به دلیل ترس از موفق نشدن تصمیم گرفته است که آنها را انجام دهد.
گفته میشود: افراد موفق صبح زود از خواب بیدار میشوند پس اگر میخواهی به موفقیت برسی صبح زود از خواب بیدار شو!
درست است که اگرعلاقه داشته باشی و بتوانی صبح زود بیدار شوی به دلیل اینکه خانه ساکت است، مزاحمی نداری، تمرکزت خیلی بالاست، حس و حال خوبی خواهی داشت و میتوانی از زمانت بهتر استفاده کنی و سریعتر به خواستههایت برسی اما
- اگر علاقهای به صبح زود بیدار شدن نداری
- اگر صبح زود بیدار شدن برایت سخت است
- اگر هرکاری میکنی بازهم نمیتوانی صبحها زود بیدار شوی
- اگر شرایط زندگیات بهگونهای نیست که بتوانی صبح زود بیدار شوی
این موضوع به این معنی نیست که ناامید شوی و فکر کنی که دیگر فرد موفقی نخواهی بود. قرار نیست اگر صبح زود از خواب بیدار نشوی به موفقیت نرسی. راه رسیدن به موفقیت بیشمار است. تو از راههای مختلف میتوانی به خواستههایت برسی. اگر کتابی میخوانی و نمیتوانی به گفتههایش عمل کنی دلیل این نیست که تو به موفقیت نخواهی رسید.
لطفاً این موضوع را درک کنید و اینقدر خودتون را اذیت نکنید. قرار نیست هرچه که دیگران میگویند را شما اجرا کنید و اگر اجرا نکردید به موفقیت نرسید. قرار نیست فقط یک راه برای رسیدن به خوشبختی، شادی و موفقیت وجود داشته باشد. قرار نیست ما طبق سلیقه و علایق دیگران زندگی کنیم.
خودتان را بشناسید. علایق خود را درک کنید. کارهایی را انجام دهید که به شما احساس خوبی میدهند.
روش رسیدن به موفقیت
اگر فردی کاری را انجام داد و به موفقیت رسید شما هم میتوانید با انجام آن کار به موفقیت برسید درصورتیکه به انجام آن علاقهمند باشید. اگر علاقهمند نباشید به این معنی نیست که شما دیگر نمیتوانید موفق شوید. شما میتوانید موفق شوید اما با انجام کاری که موردعلاقه شماست. کاری که برای شما معنی داشته باشد و تأثیرات آن را در زندگیتان مشاهده کرده باشید.
دلیلی ندارد که اگر صبح زود از خواب بیدار نشوید فرد موفقی نشوید. شما میتوانید از روشهای دیگری به موفقیت برسید. به این موضوع فکر کنید. آیا میخواهید به خاطر دیگران و یا به خاطر ترس خودتان را عذاب دهید؟ آیا میخواهید لحظات حال را به خاطر انجام ندادن برخی کارها از دست دهید؟
دوستان عزیزم بدانید این شما هستید که تعیین میکنید چهکاری را انجام دهید و چهکاری را انجام ندهید.
وقتی کاری را نمیتوانی انجام دهی، چه اصراری به انجام آن داری؟ آیا اصرار تو فقط به دلیل ترس نیست؟ آیا این ترس نیست که تو را عذاب میدهد؟ آیا فکر نمیکنی که آنچه تو را اذیت میکند و باعث میشود حالت بد باشد، نگران باشی، از دست خودت عصبی باشی فقط و فقط ترس از آینده است؟
وقتی از افراد در جلسات کوچینگ میپرسم که اگر آن اقدامات را انجام ندهند چه میشود اکثراً پاسخ مشابهی دریافت میکنم. بیشتر افراد میگویند که میخواهند این کارها را انجام دهند چون با انجام آنها آینده بهتری خواهند داشت. پس هر طور که شده من باید بتوانم یک سری اقدامات را انجام دهم.
سؤال من از شما این است که به چه قیمتی؟ به قیمت از دست دادن لحظات حال؟ به قیمت لذت نبردن از زندگی و لحظات تان؟
سؤال من از آنها این است که آیا هیچ راه دیگری وجود ندارد که تو را به خواستههایت برساند؟ چه میشود اگر از روشهای دیگری استفاده کنی؟ اما ذهن نگران معمولاً ایده دیگری ندارد.
چیزی که اکثر افراد نمیدانند این است فقط یک راه و یک مسیر برای رسیدن به خواستههایتان وجود ندارد. اگر به انجام برخی کارها علاقهای ندارید آنها را رها کنید. نگران نباشید که با رها کردن آنها موفقیت آیندهتان را از دست خواهید داد. خیر اصلاً اینطور نیست. برای رسیدن به خواستههایتان بینهایت راه و مسیر و روش وجود دارد. خودتان را مجبور نکنید که فقط از یک مسیر و از یک راه استفاده کنید.
ذهن نگران، شما را در لوپی قرار میدهد و به شما اجازه تفکر گستردهتر را نمیدهد. آرامش داشته باشید و مطمئن باشید که میتوانید به خواستههای خودتان برسید.
میخواهم یک فرمول جادویی به شما بدهم. اینکه بدانید آیا شما در مسیر درستی هستید و یا نه احساس شماست. اگر احساس خوبی دارید یعنی در مسیر درستی هستید اما اگر احساس خستگی، احساس نارضایتی، احساس ناامیدی دارید یعنی در مسیر درستی قرار ندارید.
چرا برنامه هایم را عملی نمی کنم؟ علت عدم عمل به برنامه ریزی (قسمت ۴)
در سلسله مقالات برنامه ریزی تا کنون در این موارد صحبت کرده ایم که چرا اکثر افراد برنامه ریزی می کنند، اولویت بندی می کنند اما نمی توانند اقدام کنند. به عبارت دیگر چرا در عملی کردن برنامه هایمان مشکل داریم؟ علت عدم عمل به برنامه ریزی هایمان چیست؟
با اینکه اهداف مان برای ما مهم هستند اما در اقدام کردن دچار اهمال کاری میشویم، کارها و اقدامات را به تاخیر می اندازیم و در نهایت با یک احساس منفی و بد که ناشی از عدم عمل به برنامه ریزی هاست رو به رو میشویم.
در قسمت های قبل در این مورد صحبت کردیم که چگونه برنامه ریزی کنید و گفتیم که گاهی ندانستن روش صحیح برنامه ریزی موجب عدم عمل به برنامه ریزی ها میشود. همچنین در قسمت های بعدی در مورد برنامه هایی صحبت کردیم که علاقه و یا شور و اشتیاقی برای انجام آنها نداریم.
علت عدم عمل به برنامه ها
امروز و در قسمت چهارم این سری از مقالات در مورد اهدافی صحبت شده است که ما به آنها علاقه مندیم. انگیزه، شور و اشتیاق فراوانی برای رسیدن به آنها داریم اما:
- در میانه راه شور و اشتیاق و انگیزه خود را از دست می دهیم
- احساس می کنیم شاید به آنها علاقه ای نداریم
- و در نهایت اقدام کردن و عمل به برنامه ها برایمان سخت میشود
در این جور مواقع مشکل در طرز فکر و یا دیدگاهی است که ما نسبت به اهداف خود داریم. در ویدئو زیر خانم حمیدی در این باره توضیح داده اند.
وقتی که نیاز داریم سوخت رسیدن به اهدافمان را افزایش دهیم طرز تفکری که نسبت به خود و یا اهداف مان داریم مانع حرکت و اقدام کردن ما میشود.
در چنین شرایطی انگیزه و شور و اشتیاق ما کم رنگ میشود چون در ته ذهن مان فکر می کنیم که نمیشود. پییش خود فکر می کنیم که عمل به برنامه ریزی ها هم نمی تواند ما را به سمت خواسته مان ببرد. ترس از نرسیدن، ترس از شکست و هزاران مانع ریز و درشت دیگر مانع از حرکت و رسیدن به خواسته هایمان میشوند.
۳۵ راهکار برای موفقیت شغلی قبل از ۳۵ سالگی
هفته گذشته، تولد ۳۴ سالگی من بود. در اولین هفته ۳۵ سالگیم، بطور تصادفی مقاله ای با عنوان ۳۵ کاری که باید برای موفقیت شغلی خود تا قبل از ۳۵ سالگی انجام بدید به دستم رسید. بخاطر این حُسن اتفاق و همزمانی، خالی از لطف ندیدم این کارها را با شما به اشتراک بگذارم. فقط ۲ تا نکته در مورد این مقاله وجود دارد. اول اینکه لازم نیست همه این ۳۵ کار را برای موفقیت شغلی خود انجام دهید، بلکه این مقاله فقط لیستی از مواردی که می تواند مفید باشد را ارایه می کند و خود شما می توانید تصمیم بگیرید کدام یک را به لیست خودتان اضافه کنید یا آن را از لیست حذف کنید.
نکته دوم این است که لازم نیست حتما این کارها را تا ۳۵ سالگی انجام بدهید. از آنجایی که انسان همیشه تمایل به تعویق انداختن کارهای سخت دارد، معمولا این گونه تیترها (که مثلا تا قبل از ۳۵ سالگی یا قبل از ۳۰ سالگی این کارها را انجام دهید) سعی دارند محرکی برای هدف گذاری شخصی با محوریت زمان محدود برای دستیابی به اهداف باشند. پس اگر شما هنوز به ۳۵ سالگی نرسیدید یا از آن عبور کردید، خیلی به این عدد ۳۵ دقت نکنید و متناسب با سن خودتان و اهداف کاریتان، لیستی تهیه کنید و روی آن تمرکز کنید. من شخصا اعتقاد دارم که در زندگی شغلی، تا قبل از ۴۰ سالگی باید ایجاد نمود و خلق کرد و بعد از ۴۰ سالگی باید برداشت کرد و حفظ کرد، البته برای هیچ کاری، هیچ سنی دیر نیست.
۱- دقیقا بدانید که چه کاری قرار است انجام دهید
فرض کنید شما یک دوست را بصورت تصادفی در آسانسور ملاقات می کنید که این توانایی را دارد شانسی برای بدست آوردن موقعیت شغلی مطلوب در اختیارتان بگذارد. البته این دوست شما خیلی از نظر زمانی وقت ندارد و شما فقط حدود ۳۰ ثانیه تا ۲ دقیقه وقت دارید نظر ایشان را جلب کنید. در این چند ثانیه محدود چه تصویری از خودتان و اهداف شغلیتان برای وی می سازید؟ جواب این سوال، دقیقا همان کاری است که شما باید بتوانید با آن آینده خود را تغییر دهید: کوتاه، موجز، موثر و ارزشمند.
۲- نقطه قوت کلیدی خود را بشناسید
شما در انجام چه کاری/کارهایی فوق العاده هستید؟ لیستی از آنها تهیه کنید. وقتی از افراد موفق این سوال را بپرسید، خیلی واضح و راحت، با گفتن چند کلمه کلیدی می توانند نقاط قوت خود را به شما می گویند.
۳- نقاط ضعف خود را بشناسید
طبیعی است هر فردی در انجام یک سری از کارها خیلی توانایی قابل توجهی نداشته باشد. نگران نباشید که نقطه ضعفی دارید، ولی اگر هنوز نقاط ضعف خود را نمی شناسید، باید کمی نگران باشید. خوشبختانه شما میتوانید با تکنیک های مهارتی، مدیریتی و منابع انسانی این تقاط ضعف را تبدیل به نقاط قوت کنید، به شرط آنکه ابتدا آنها را شناسایی کنید.
۴- یاد یگیرید چگونه تفویض اختیار کنید
هیچ فردی در جهان قادر نیست خودش همه کارها را به تنهایی انجام دهد. این مساله، وقتی در مسیر پیشرفت شغلی قرار می گیرید بیشتر نمایان می شود. شما باید بدانید کدام کارها را باید خودتان انجام دهید و کدام یک را باید به دیگران بسپارید. کارمندان، همکاران، شرکا تجاری و … همه از افرادی هستند که شما می توانید به آنها تفویض اختیار کنید.
۵- خطوط قرمز اهداف شغلی خود را ترسیم کنید
زندگی ممکن است فرصت های زیادی پیش رو هر انسانی قرار دهد. ممکن است در برهه ای از زمان، پیشنهادات کاری متنوعی به شما داده شود. آیا شما باید به همه آنها جواب مثبت بدهید؟ به عبارت دیگر، شما باید توانایی “نه” گفتن به برخی فرصت ها و پیشنهادات را داشته باشید. برای اینکه راحت بتوانید “نه” بگویید باید خطوط قرمز شغلی خود را بدانید. بخاطر دارم قبل از ۳۰ سالگی، تقریبا هر پیشنهاد کارآفرینی که به من ارایه می شد، بصورت جدی روی آن فکر می کردم. حتی بدلیل ورود به چند کسب و کار که با اهداف شغلی من سازگار نبود، زیان های مالی و زمانی هم پرداخت کردم. با کسب این تجربیات، اکنون براحتی می توانم به خیلی از پیشنهادات کاری جواب منفی بدهم. امیدوارم شما مثل من خیلی برای یاد گرفتن “نه” گفتن هزینه نکنید!
۶- کاری را انجام دهید که بتوانید با افتخار در موردش صحبت کنید
اساسی ترین نیاز برای یافتن شغل و کار کردن کسب درآمد است. افراد زیادی را سراغ دارم که فقط و فقط برای کسب درآمد و جبر روزگار کاری را انجام می دهند که هیچ علاقه ای به آن ندارند. اگر شما از این دسته افراد هستید و از سوی دیگر می خواهید در زندگی شغلی خود موفق باشید، ریسک کنید و کاری را انتخاب کنید و انجام دهید که وقتی در مورد آن صحبت می کنید چشمهایتان برق بزند، تن صدایتان تغییر کند و هیجان ناشی از آن، آدرنالین خونتان را افزایش دهد. این انتخاب، به نقاط قوت و ضعف شما (بند ۲ و۳) خیلی مربوط است.
۷- از اشتباهات گذشته درس بگیرید
همه افراد، حتی کارآفرینان موفق در مسیر شغلی خود اشتباهاتی انجام داده اند. شاید این جمله به نظر خیلی ساده باشد: “از اشتباهات گذشته درس بگیرید” ولی باور کنید عمل به آن خیلی ساده نیست. ممکن است شما هم افرادی را دیده باشید که از اشتباهات چیزی یاد نمی گیرند. البته این لزوما به معنای تکرار همان اشتباه نیست، بلکه مقصود از این جمله ایجاد خرد و دانش تجزیه و تحلیل شرایط، تصمیمات و تحلیل روابط علت و معلولی است که به نتیجه منجر شده است. با یادگیری از اشتباهات، شما می توانید تهدید ها را به فرصت تبدیل کنید.
۸- حد توانمندی های خود را جا به جا کنید
اگر شما میتوانید یک رویداد ۲۰ نفره را مدیریت کنید، وقت آن رسیده است که تلاش کنید یک رویداد ۱۰۰ نفره را مدیریت کنید. تا وقتی تلاشی برای افزایش حد توانمندیهای خود انجام ندهید، نمی توانید مهارت های خود را ارتقا دهید.
۹- کاری که می ترسید را انجام دهید
در راستای افزایش حد توانمندی هایتان (بند قبل) سراغ کاری بروید که از انجام آن ترس دارید. از منطقه راحت خود خارج شوید. اگر میترسید در مقابل جمع سخنرانی کنید، حتما آن را انجام بدهید. سخنرانی در مقابل جمع برای همه افراد کار راحتی نیست. انجام کاری که از آن می ترسید بعضی وقتها می تواند خیلی لذت بخش باشد.
۱۰- از شنیدن انتقادات ناراحت نشوید
به انتقاداتی که به عملکرد شغلی شما می شود به چشم بازخورد نگاه کنید. بازخورد یا فیدبک، تحلیل عملکرد شما از چشم دیگران است. حتی بازخوردهای مغرضانه نیز می تواند برای شما پیامهایی برای بهبود شرایط شغلی شما داشته باشد، ولی این کاملا بستگی به نحوه برخورد شما با انتقادات و فرد انتقاد کننده دارد.
۱۱- به دیگران بازخورد بدهید
اگر به نظر شما عملکرد همکار یا حتی مدیرتان می تواند بهبود یابد، به او بازخورد دهید. اگر مدیرتان رفتاری می کند که انگیزه تیمی را از بین می برد و ممکن است خودش متوجه این رفتار نباشد، فیدبک مناسب شما می تواند شرایط را بهبود دهد. از انتقاد کردن برای بهبود شرایط نترسید. البته حواستان باشد درست اینکار را انجام دهید.
۱۲- یاد بگیرید در جای مناسب “نه” بگویید
گفتن “نه” یکی از سخت ترین کلمات دستور زبان است. همانطور که در بند ۵ گفته شد، باید در تمامی مراحل مسیر شغلی، بدانید به کدام پیشنهادات و درخواست ها جواب مثبت دهید و به کدام یک “نه” بگویید.
۱۳- شبکه ای از افراد مورد اعتماد بسازید
بحث شبکه سازی (networking) از بحث های داغ کسب و کار است. این روزها با بالا گرفتن تب استارت آپ ها در کشور، بحث شبکه سازی نیز خیلی مورد توجه قرار گرفته است. افرادی را دیده ام که دیوانه وار دنبال شبکه سازی هستند، با همه افراد مهم ارتباط برقرار می کنند، کارت ویزیت رد و بدل می کنند و … . البته که مهمترین سرمایه اجتماعی هر فرد و کسب و کار این شبکه ها هستند، نباید در مورد شبکه سازی افراط کرد. ایجاد شبکه سخت است ولی سخت تر از آن، نگهداری و حفظ آن است. نکته مهم ایجاد شبکه ای است مورد اعتماد، به این معنی که در جاهایی از مسیر شغلی بتوانید از حضور و حمایت آنها اطمینان خاطر داشته باشید.
۱۴- درباره شغلتان با افراد صاحب نظر مشورت کنید
افراد متفاوتی می توانند به عنوان مشاور، الهام بخش ترسیم مسیر شغلی شما باشند. مدیرتان، همکارانتان یا حتی مادرتان می توانند در زمره این افراد باشند. با افراد مختلف و البته مناسب مشاوره کنید و به یاد داشته باشید شما باید تصمیم نهایی را بگرید، لازم نیست به حرف همه آنها گوش دهید، فقط الهام بگیرید.
۱۵- مطالب نامناسب مربوط به خودتان را از اینترنت پاکسازی کنید
اسم خودتان را به فارسی و انگلیسی در موتورهای جستجو (مثل گوگل) بنویسید و ببینید چه مطالب/عکس/فیلمی از شما در فضای اینترنت و شبکه های مجازی منتشر شده است. اگر خودتان محتوای نامناسب منتشر کرده اید یا اطلاعاتی که دلتان نمی خواهد بقیه بدانند وجود دارد، آن را اصلاح کنید. اگر منتشر کننده شخص دیگری است، می توانید با وی تماس گرفته و خواهش کنید محتوا را حذف کند.
۱۶- پروفایل لینکدین خود را حرفه ای کنید
اگر افراد حرفه ای در کسب و کار بخواهند در مورد شما مطلبی بدانند، احتمالا اولین جایی که دنبال آن خواهند گشت، شبکه اجتماعی لینکدین است. پس حتما پروفایل لینکدین خود را حرفه ای بسازید. برای داشتن یک پروفایل حرفه ای، مقاله هفته بعد را حتما مطالعه کنید.
۱۷- پرتفویی از کارهای موفق خود داشته باشید
حتما یک نسخه فیزیکی یا دیجیتال از مقالاتی که نوشته اید، کمپین های بازاریابی که طراحی و اجرا کرده اید، یا گزارش سالانه عملکردی و … را آماده داشته باشید. بهتر است آنها را در یک سایت شخصی به روز رسانی کنید. حتما در جلسات و برخورد با افراد (مدیر یا سرمایه گذار آتی) آنها را به سایت ارجاع دهید.
۱۸- یاد بگیرید بفروشید
وقتی شما برای استخدام به شرکتی میروید، در واقع دارید خدمات خود را میفروشید. اگر فروشنده نباشید نمی توانید خودتان را بفروشید! پس حتما یاد بگیرید که چگونه بصورت موثر و در زمان کوتاه بفروشید.
۱۹- مذاکره کردن را بیاموزید
تکنیک های مذاکره را بیاموزید. مذاکره یکی از روشهای بدست آوردن چیزهایی که دلتان می خواهد، است. البته جنگ و مبارزه هم روش دیگر است. پس برای بدست آوردن چیزهای دلخواهتان یا مذاکره کنید یا بجنگید!
۲۰- یاد بگیرید مدیرتان را مدیریت کنید
در مسیر شغلی، موارد متعددی رخ می دهد که شما روش کار، وظایف و شرایط را دوست ندارید. در این صورت شما یا باید تسلیم شوید و به شرایط تن دهید یا سعی کنید آن را (البته بصورت معقول و منطقی) تغییر دهید. در این صورت شما باید تکنیک های مدیریت مدیرتان را بیاموزید.
۲۱- یاد بگیرید ایمیلهای موثر و حرفه ای بزنید
ارسال ایمیل یکی از راه های برقرار ارتباط و رسیدن به خواسته های شماست. ایمیل به نوعی یک روش مذاکره نیز هست. ایمیل لحن و تن صدا را انتقال نمی دهد بنابراین امکان درک اشتباه پیام بالاتر است. اینکه شما بیاموزید ایمیلهای حرفه ای بزنید که به اهدافتان برسید، مهارتی خاص و منحصر بفردی خواهد بود.
۲۲- حرفه ای دست بدهید
دست دادن در جلسات و ملاقات ها آداب و روشهایی دارد. البته شاید این مورد جزو آموزشهای دیپلمات ها باشد، ولی یاد گرفتن آن برای مدیران و کارآفرینان توصیه می شود. روش دست دادن در ملاقات اول می تواند تصویری مطلوبی از شما برای طرف مقابل بسازد.
۲۳- از یک سیستم یادآوری وظیفه مناسب خودتان استفاده کنید
همه تجربه نوشتن وظایف را در دفتر خود داریم. با رواج موبایلهای هوشمند، برنامه های زیادی برای مدیریت وظایف طراحی شده است. البته همه این برنامه ها برای همه مناسب نیست و کار نمی کند. بنابراین برنامه مناسب خودتان را پیدا کنید و از آن بهترین نحوه را بگیرید.
۲۴- سطح انرژی و ساعت بیولوژیک بدن خود را بشناسید
برخی افراد ساعتهای صبح پر انرژی تر و هوشیار ترند، برخی وسط روز، برخی عصر ها و بعضی هم نیمه شب ها. شما باید بدن خودتان را بشناسید و ساعت مناسب را برای انجام کار مناسب انتخاب کنید. در این صورت، کارایی شما به بالاترین حد خود می رسد.
۲۵- خواب منظم داشته باشید
میزان ساعت خواب مورد نیاز خود را بدانید و خود را مقید کنید در ساعات منظمی (حتی در آخر هفته و تعطیلات) مطابق آن بخوابید. خواب منظم و کافی در تقویت حافظه و طول عمر موثر است.
۲۶- یاد بگیرید چگونه استرس خود را مدیریت کنید
فراموش کنید شغلی داشته باشید که به شما استرس وارد نکند. استرس در تمامی مقاطع شغلی وجود خواهد داشت. چه شما کارمند ساده باشید یا مدیرعامل یه هلدینگ بزرگ، حتما استرس خواهید داشت. پس ناچارید روش مدیریت استرس را بیاموزید.
۲۷- بیش از حد و بی دلیل عذرخواهی نکنید
عذرخواهی کردن رفتار مودبانه و پسندیده ای است. البته عذرخواهی های بیش از حد و بی دلیل، یا عذرخواهی برای اتفاقاتی که خارج از کنترل شما بوده، نشان دهنده اعتماد به نفس پایین، غیر حرفه ای بودن و مهارت کم است. وقتی عذرخواهی کنید که بتوانید شرایط را بطور قابل توجهی تغییر دهید.
۲۸- بر “سندروم ایمپاستر” غلبه کنید
سندرم ایمپاستر (impostor syndrome) یک پدیده روانی است که در آن افراد نمیتوانند موفقیتهایشان را بپذیرند. بر خلاف آنکه شواهد بیرونی نشان میدهد که فرد با رقابت و تلاش به موفقیت رسیدهاند خود فرد تصور میکند که لیاقت موفقیت را ندارد و آنها کلاهبردارند. دلایل موفقیت خوششانسی، زمانبندی یا نتیجه فریب دادن دیگران که آنها باهوش یا تلاشگر هستند در نظر گرفته شده و توسط خود فرد مورد پذیرش قرار نمیگیرد. اگر چنین تفکری دارید، حتما بر آن غلبه کنید. شما لیاقت موفقیت هایی که کسب کرده اید، را دارید.
۲۹- یک برنامه جایگزین شغلی داشته باشید
اگر به هر دلیل غیر منتظره و غیر قابل پیش بینی شما فردا کارتان را از دست دهید، چه کار خواهید کرد؟ به این موضوع فکر کنید و یک برنامه جایگزین اضطراری در نظر بگیرید.
۳۰- یک کار/پروژه کنار کار اصلی هم داشته باشید
اگر میتوانید، مشاوره دهید یا یک پروژه مرتبط با مهارت هایتان در کنار کارتان انجام دهید. این کار علاوه بر کسب درآمد، شما را با افراد بیشتری آشنا می کند و شبکه اجتماعی شما را وسیع می کند، ضمن اینکه روحیه شما را نیز بهبود می بخشد. فقط حواستان باشد خودتان را تحت فشار زیاد قرار ندهید.
۳۱- برای دوران بازنشستگی سرمایه گذاری کنید
شاید فکر کردن به بازنشستگی در مراحل اولیه مسیر شغلی جالب نباشد، ولی حتما برای آن دوران سرمایه گذاری و سرمایه اندوزی کنید. ابزارهای مختلف مالی و پولی برای این هدف وجود دارد. صندوق های بازنشستگی، بیمه عمر، سپرده های بلند مدت و … همه از این دست هستند.
۳۲- روی خودتان سرمایه گذاری کنید
جهان هر روز در حال تغییر و رشد است و شما برای اینکه در حرفه خود به روز باشید، باید همواره مهارتهای خود را به روز رسانی کنید. روی خودتان سرمایه گذاری کنید و مهارت هایتان را ارتقا دهید.
۳۳- در فعالیتهای غیر انتفاعی شرکت کنید
مهارتهای حرفه ای خود را در اختیار فعالیتهای خیریه و غیر انتفاعی قرار دهید. در این صورت حال بهتری خواهید داشت و سهم خود را به دنیا و همنوعان خود ادا می کنید.
۳۴- بدانید چه چیز را نمی خواهید
بعضی اوقات فهمیدن چیزی که دقیقا می خواهید سخت است. در این مواقع دانستن چیزهایی که نمی خواهید به حل مسله کمک می کند. آیا از شغل بازاریابی بدتان می آید؟ از یک شرکت دولتی خشک؟ پس آن را انتخاب نکنید. با حذف گزینه هایی که دلخواه شما نیست، گزینه های مانده روی میز انتخابهای بهتری خواهند بود.
۳۵- همواره اهداف شغلی جدیدی انتخاب کنید
طبیعی است در مسیر شغلی به هدفی که تعیین کرده بودید، برسید. بعد از آن چه می کنید؟ متوقف می شوید؟ بنابران لازم است بعد از رسیدن به هر هدف، هدف بعدی انتخاب شود. هدف شغلی بعدی شما چیست؟ جواب این سوال کمی سخت بنظر می رسد.
بیل گیتس ثروتمندترین مرد جهان است که 11 سال متوالی برنده این عنوان بوده و دارایی او در حدود 51 میلیارد دلار تخمین زده می شود. گیتس در سن 43 سالگی ثروتمندترین مرد جهان بود. او از سن 20 سالگی تاکنون رئیس شرکت مایکروسافت بوده است که ارزش آن چیزی در حدود 50 بیلیون دلار است. گیتس با دگرگونى مایکروسافت و تبدیل آن به یک بازیگر مهم در صنعت کامپیوتر و استفاده از جایگاه برتر جدید براى ایجاد بسترى جهت رشد خیلى زیاد در برنامههاى کاربردى فکر خود را به منصه ظهور گذاشت. گیتس از همان ابتدا و خیلى زود دریافت که اگر بخواهد فکرش را به نتیجه برساند، لازم و ضرورى است که یک استاندارد صنعتى ایجاد شود. او همچنین مىدانست که اگر هرکسى زودتر و قبل از همه به آنجا برسد فرصت و شانس مهمترى براى داشتن قدرت در صنعت کامپیوتر خواهد داشت.
ثروت گیتس به اندازه ای است که خارج از درک ما است و این خود هم مایه رشک ما است و هم کنجکاوی ما را بر می انگیزاند. اما آنچه مهم می نماید شیوه کسب و کار گیتس است که در آن گیتس به مدیران هشدار مى دهد؛ «به همه کسب و کارها هشدار می دهم که حتی اگر تاکنون در صنعت خود بی رقیب هستید، ممکن است به زودی مورد هجوم بازیگران داد و ستد اینترنتی قرار بگیرید!»
در واقع گیتس پدیده قرن بیستم یعنی بزرگترین غول کامپیوتری است که طلوع برق آسای وی همراه با شهرت و اقبالش، موید ظهور یک نظم تجارت جهانی جدید است. گیتس در شیوه کسب و کار خود به مدیران توصیه مى کند که با «الگوى زندگى اینترنتی» آشنا شوند؛ « دستهاى خود را بکار اندازید! بایستى با پست الکترونیک و دیگر ابزار دیجیتالى کار کنید و با روش کار آنها خوب آشنا شوید. باید به چشم ببینید که «سایت» اینترنتى رقیبان چگونه است. بایستى خود از کاربران اینترنت گردید؛ چندین کتاب در این زمینه بخوانید و سفر با شبکه جهانى را آغاز کنید!»
توصیه اول: جریان اطلاعات را خون زندگى بخش بدانید
گیتس عقیده دارد که شایسته ترین راه شاخص نمودن شرکت در میان رقیبان و بهترین راه پیش افتادن از دیگران، بهره بردارى کارآمد از «اطلاعات» است و چگونگى و روش گردآوری، مدیریت و کاربرد اطلاعات است که سرنوشت برد و یا باخت ما را رقم مى زند. به نظر گیتس برندگان آنهایى خواهند بود که با برپا کردن یک «دستگاه عصبى دیجیتالى سراسری»، جریان اطلاعات را در میان همکاران و مشترکهاى وابسته به خود، ساده و روان نمایند و در سایه آن، به بهینه سازى و یادگیرى پیوسته بپردازند.
گیتس براى روان ساختن جریان پیوسته اطلاعات در سازمان ها، دوازده گام بنیادین را برمى شمارد:
- در انجام ارتباطات سازمانى از راه «پست الکترونیکی» پافشارى کنید، زیرا مى توانید در برابر خبرهاى تازه با شتاب بازتاب هاى عصبى واکنش نشان دهید.
- داده ها و اطلاعات فروش را همواره به صورت «در خط» (مستقیم) – از روى نمایشگر رایانه ـ بررسى کنید تا به آسانى به سهم و روند بازار آگاه شوید. به روند کلى و همچنین خدمات موردى مشتریان توجه نمایید.
- در تجزیه و تحلیل وضعیت کسب و کار، از رایانه شخصى (PCS) بهره بگیرید و کارکنان فرهیخته را در بخشهاى نیازمند به سطح فکرى بالا در زمینه تولید، خدمات، و سودآورى بگمارید.
- به یارى ابزار دیجیتالی، «تیم هاى نمادین (مجازى) فراسازمانی» بیافرینید تا اعضا بتوانند آگاهیهاى همدیگر را در سراسر جهان و به هنگام بیفزایند.
- همه فرآیندهاى «کاغذی» را به «دیجیتالی» تبدیل کنید و تنگناهاى ادارى را برطرف نمایید. بدین گونه کارکنان فرهیخته براى انجام وظیفه هاى مهمتر آزاد مى شوند.
- با بکارگیرى ابزار دیجیتالى از فعالیتهاى «تک- وظیفهای» بکاهید و یا آنها را به فعالیتهاى «ارزشافزا» تبدیل کنید، تا مهارتهاى کارکنان فرهیخته را خوب بکار گیرید.
- یک جریان «بازخورد» دیجیتالى بوجود آورید تا به افزایش کارآیى فعالیتهاى کمی، و کیفیت کالاها و خدمات، بیفزاید. بایستى همه کارکنان به آسانى بتوانند که رعایت معیارها و استانداردهاى اصلى را پیگیرى کنند.
- نظام دیجیتالى را براى انتقال دیدگاهها و شکایتهاى مشتریان به کارکنانى که مسئولیت و توان بهسازى فرآورده ها را دارند، بکار گیرید.
- به یارى ارتباطات دیجیتالی، طبیعت و چگونگی، مرزها، و پیرامون کسب و کار خود را دوباره بررسى کرده و خوب بشناسید. با دریافت اخطارهاى ناشى از دگرگونى وضعیت مشتریان، سازمان را بزرگتر و مهمتر/ یا کوچکتر و خودمانىتر (صمیمىتر و نزدیکتر به هر مشترى) کنید.
- اطلاعات بازرگانى را با شتاب انتقال دهید. با بکارگیرى روش جابجایى دیجیتالی، چرخه داد و ستد اسناد را با تامین کنندگان و شریکان، کوتاه کنید و در همه موارد به هنگام باشید.
- فرآورده ها (کالا/ خدمات) را با کمک روشهاى دیجیتالى به مشتریان برسانید و دست واسطه ها را کوتاه کنید. چنانچه کسب و کار شما خود جنبه واسطه گرى دارد، با بکارگیرى ابزار دیجیتالی، ارزش و اهمیت داد وستد را در نزد مشترى بالا ببرید.
- با کمک ابزار دیجیتالی، مشتریان را در حل مشکلات خود راهنمایى کنید. دیدارهاى حضورى را به پاسخگویى به نیازمندیهاى پیچیده و پرارزش تر مشتریان اختصاص دهید.
توصیه دوم: بازرگانى اینترنت را بشناسید و به کار گیرید
گیتس مى گوید که شرکتها و سازمان هاى تجارى در دهه آینده ابزارهاى دیجیتالى را به خدمت خواهند گرفت چرا که تصمیم گیرى هاى پرشتاب، واکنشهاى کارآمد و تماس هاى بى واسطه با مشتریان، از ویژگیهاى شرکتها و سازمانهاى سده بیست و یکم است که در آنها بسیارى از داد و ستدها به صورت «خودخدمتی» (سلف سرویس) دیجیتالى درخواهند آمد، واسطه ها یا به فعالیتهاى ارزش آفرین رو خواهند آورد و یا میدان را خالى خواهند کرد، واحد «خدمات مشتریان» پیشاهنگ فعالیتهاى ارزش افزا در هر کسب و کارى خواهد شد. بنابراین تیم مدیریت یک شرکت و یا سازمان تجارى باید خود را با اینترنت آشنا کرده و زمانى را صرف آماده ساختن دیدگاهى از دهه آینده و دگرگونى هاى رخ داده در کسب و کار کند و راههاى پیاده کردن چنین دیدگاهى را با گروه «فن آورى اطلاعات» شرکت در میان بگذارد.
گیتس عقیده دارد که اینترنت با ارتباط دادن مستقیم خریداران و فروشندگان راه رسیدن به «سرمایهدارى بى دردسر» را هموار خواهد ساخت و با کاستن از هزینه هاى داد و ستد، واسطه را از میان خواهد برد. تنها دسته کوچکى از دارندگان کسب و کارها با برگزیدن قیمت هاى بسیار پایین به پیروزى خواهند رسید و بسیارى دیگر باید راهبرد خدمت بهتر به مشتریان را پیشه کنند. پس با توجه به نظر گیتس در این مورد، اگر بخواهیم در دهه آینده براى موفقیت سازمان به کارهاى خدماتى سرگرم شویم، باید کارکنان فرهیخته را با ابزار دیجیتالى اطلاعات مجهز کنیم تا بدان وسیله بتوانند با مشتریان ارتباط تنگاتنگى برقرار نمایند.
بیل گیتس مى گوید که براى بهره گیرى از توانمندى هاى بى مانند اینترنت در آفرینش پیوند دو سویه با مشتریان باید یک «سایت» در شبکه جهانى برپا سازیم که این امر خود نیازمند به پشتیبانى بىدریغ مدیریت ارشد و شناخت ایشان از فنآورى اینترنتى مى باشد. به نظر گیتس یک شبکه خوب جهانى مىتواند فروشندگان را به مشاوران مشترى تبدیل کند. از سوى دیگر بخش بزرگى از ارتباطهاى دوسویه اینترنتى با مشتریان مربوط به عرضه خدمات و پشتیبانى از فعالیت ایشان است. چنانچه کیفیت خدمات پایین باشد، موجب بدنامى گسترده و شکست مى شود؛ زیرا گستره اینترنت فراوان است. بنابراین باید نظام دیجیتالى شرکت و سازمان تجارى ما، توان عرضه خدمات ویژه شخصى به مشتریان را داشته باشد، این فرصت را فراهم کند که اطلاعات را جانشین دارایىهاى عینى نماید و همچنین زیربناى نظام دیجیتالى ما ، کاربرد ابزار صوتی، تصویرى و حرکتى (ویدیویى) را در آینده ممکن سازد.
گیتس توصیه مى کند که ما با «الگوى زندگى تار عنکبوتی» سازگار شویم که در آن شبکه جهانى از راه اینترنت با هم پیوند مى خورد. در «الگوى زندگى تار عنکبوتی» گیتس حرکت در شبکه اینترنت همانند حرکت عنکبوت در تور خود است که مىتواند در همه جهات و با شتاب حرکت کند. بنابراین توصیه گیتس به ما این است که بازرگانى اینترنتى را بشناسیم و الگوى زندگى تار عنکبوتى را به کار گیریم تا در شبکه اینترنت در همه جهات و با شتاب حرکت کنیم.
بنابراین ما باید ارتباط دو سویه با مشتریان خود را به کمک اینترنت از همین امروز آغاز کنیم و ابزارها و نظامهاى دیجیتالى مشتریان را که به هنگام روى آوردن از نظام سنتى به الگوى اینترنتى نیاز دارند، برآورد کنیم.
به نظر گیتس فن آورى «الگوى تار عنکبوتی» ایجاب مىکند که نظام دیجیتالى ما باید این امکان را داشته باشد که ما با افراد حرفهاى «برون سازمانی» مانند وکیلان دادگسترى و حسابداران ارتباط مستقیم و پیوسته داشته باشیم و همچنین در این نظام دیجیتالى بیشتر به کارهاى اصلى و شایستگىهاى ویژه سازمان بپردازیم و بقیه کارها را به پیمانکار بدهیم.
گیتس مى گوید که در هر کسب و کارى «نخستین» باشید و پیش از دیگران به بازار وارد شوید تا موقعیت رقابتى شرکت را بهبود بخشید. اما نکته اى که گیتس در این میان مطرح مىکند، این است که «شتاب» و «نخستین» بودن در کسب و کار بیشتر فرهنگى است تا فنی؛ یعنى باید دستاندرکاران را قانع کنیم که ادامه کار پیروزمندانه سازمان، در گرو حرکت پرشتاب همگانى است. گیتس در همین خصوص توصیه مىکند که براى رسیدن به برگشت سریع سرمایه، کیفیت برتر و بهاى ارزان فرآوردهها از جریان روان دادههاى دیجیتالى استفاده کنیم و در میان سازندگان، تامین کنندگان، بخش فروش و دیگر فعالیتها … ارتباط الکترونیکى برقرار سازیم تا برنامهریزى را هر چه سنجیدهتر نماید و به تغییرات پیشآمده در تولید، در همان نوبت هشت ساعته کاری، واکنش نشان دهد.
توصیه سوم: دانش و آگاهی را به خدمت اندیشه های راهبردی درآورید
توصیه سوم بیل گیتس، ثروتمندترین مرد جهان و غول کامپیوتری قرن بیست و یکم، برای موفقیت در کسب و کار این است که دانش و آگاهی را به خدمت اندیشه های راهبردی درآوریم و برای این منظور گیتس، رعایت نکات زیر را ضرورى مى داند:
خبرهای ناگوار را با شتاب پخش کنید
گیتس عقیده دارد که یکی از ویژگیهای هر مدیر خوب اینست که بتواند به جای انکار خبرهای بد، با آنها کنار بیاید و چگونگی خبرها را به خوبی شناسایی کند. پس مدیران عامل، باید خبرهای بد را جستجو و پذیرش کنند و سازمان را به پاسخگویی مناسب بدان تشویق کنند و به این مهم اطمینان داشته باشند که خبرهای بد نیز همانند خبرهای خوش در مدیریت خریدار دارد. همچنین به نظر گیتس توانایی یک شرکت در میدان رقابت به توان پاسخگویی آن شرکت در برابر رخدادهای برنامه ریزی نشده (خوب و یا بد) بستگی دارد، گیتس توصیه می کند باید اشتباه های ارزشمند –تجربه های شکست خورده در راهی درست- را ارج بنهیم و به آنها پاداش دهیم.
گیتس در برخورد با خبرهای ناگوار توصیه می نماید که نظامهای دیجیتالی را در سراسر سازمان به وجود آوریم تا به ما در شناخت ابعاد گوناگون رخدادهای بد در سراسر سازمان و آگاه ساختن پرشتاب مدیریت از آنها کمک کند. این نظام دیجیتالی باید ما را در گردآوری داده های مورد نیاز و تشکیل تیمهای مشکل گشا، یاری رساند. همچنین گیتس توصیه می کند که از افرادی در واحدهای مختلف و نقاط جغرافیایی دور از هم، تیمهای نمادین (مجازی) تشکیل دهیم تا در وضعیت بحران سازمان به کمک مدیریت بشتابند.
خبرهای بد را به خوب تبدیل کنید
گیتس عقیده دارد که برای موفقیت در کسب و کار باید به پیشواز خبرهای بد برویم تاجاهایی را که نیاز به بهسازی دارند بشناسیم و خبرهای بد را به پیامدهای خوب تبدیل کنیم. گیتس برای موفقیت در این امر توصیه می کند که «ناخشنودترین مشتریان» را به عنوان بزرگترین منبع یادگیری مدیریت دریابیم و در کسب و کار خود ساختار و سیاست هایی پیاده کنیم که شکایتها را با شتاب و بیواسطه با راه حلها پیوند دهند. برای این منظور می توانیم یک نظام دیجیتالی را ایجاد کنیم تا بتوانیم اطلاعات بازخوردی از مشتریان را با ابزار الکترونیکی دریافت و تجزیه و تحلیل کنیم تا دریابیم که آنها از ما چه می خواهند؟، این نظام دیجیتالی باید شکایتهای دریافتی از مشتریان را با شتاب به افراد مسئول برساند تا اشکالات را برطرف سازند. همچنین این نظام دیجیتالی باید توان پاسخگویی به پرسش کنندگان را به هنگام و در زمان مناسب داشته باشد. توصیه دیگر گیتس در این خصوص این است که پرسشهای عادی و تکراری را در «سایت» شبکهای پاسخ دهیم و تلفن را برای تماس های ضروری و دشوار نگه داریم.
از آمارهای خود آگاه باشید
برای آنکه به اهمیت آمار در مدیریت واقف شویم به این سخن «ویلیام گرلی» در کتاب «بالای سر جمعیت» اشاره می کنیم که می گوید: « برای رسیدن به نور رستگاری، باید اطلاعات دقیقی از سفارش خریدهای همه مشتریان (تازه و قدیمی) و هر گونه اموال شرکت (ثابت و عینی و موجودیهای گوناگون) داشته باشید. چگونه می توانید چنین کنید؟ فن آوری اطلاعات و بکارگیری دلیرانه آن، چنین امکانی را برای شما فراهم می آورد.»
گیتس نیز عقیده دارد که آگاهى از اعداد و تحلیل و فهم آنها بنیان شناخت هر کسب و کار است و مىگوید: آگاهی به عدد و رقم های سازمان، چیزی بیش از تراز کردن ماهانه دفترهای حسابداری است. این داده ها در بازاریابی و امور مالی هم به درد می خورند. عددها بر کاغد حالت ایستاد و مرده دارند اما داده های دیجیتالی آغازگر اندیشیدن و حرکت هستند. آمار و عددهای درست و تازه، ما را به پاسخگویی به هنگام به مشتریان و شریکان وا می دارند. بنابراین گیتس توصیه می کند که نظام دیجیتالی که ما در سازمان به وجود آورده ایم باید بتواند داده های مربوط به کسب و کار را بیدرنگ و از نقطه داد و ستد با مشتریان و شریکان دریافت کند. داده های متعلق به شریکان را با داده های ما یک کاسه کند و همه نیازها را برآورده سازد.
انسانها را به کارهای فکری بکشانید
گیتس می گوید که باید نرم افزارهای تحلیلگری را ارایه دهیم که به ما این فرصت را بدهد تا نیروی انسانی ارزشمند خود را از گردآوری اطلاعات رهانیده و به فعالیتهای ارزش آفرین بگمارد، تا این نیروها بازده شگرفی داشته باشند. تجزیه و تحلیل های نرم افزاری خود را باید ابتدا در جاهایی بکار بگیریم که نتیجه های مشخص ببار آورند و حرکت را از بازاریابی و تبلیغات توده وار و همگانی به سوی تبلیغات هدفدار و بر روی گروهی مشخص آغاز کرده و ادامه دهیم. برای رسیدن به این اهداف گیتس توصیه می کند که نظام دیجیتالی ما باید توان تجزیه و تحلیل پیچیده الگوهای خرید مشتریان را داشته باشد، به گونه ای که بتواند در به نتیجه رساندن خدمات ویژه فردی به مشتریان، یاور سازمان باشد. این نظام دیجیتالی باید بتواند به کمک داده های جمعیتی، مانند درآمدها، گروه سنی، توزیع جغرافیایی، و یا آمارهای دیگر، گروههای مشتریان سودآور و گروههای کم بازده را شناسایی کند. همچنین این نظام دیجیتالی باید بتواند این امکان را برای کارکنان فراهم کند تا آنها از کار عادی و تکراری، به فعالیتهای اسثنایی بپردازند. این کارکنان باید به آسانی به عددها و داده های دیجیتالی دسترسی داشته باشند و از سرفصلها و چکیده ها به ریز داده بروند و دادهها را از جهتهای مختلف دیده و بررسی کنند.
بهره هوشی سازمان خود را بالا ببرید
این بحث را با سخنی از «جک ولش» رئیس هیات مدیره جنرال الکتریک آغاز می کنیم که میگوید: «توان یادگیری و به عمل درآوردن پرشتاب آموخته ها، بزرگترین امتیاز رقابتی را در اختیار سازمان میگذارد.»
گیتس برای آنکه بهره هوشی سازمان خود را بالا ببریم، توصیه می کند که از «مدیریت دانایی» استفاده کنیم؛ یعنی اطلاعات را گردآوری و سازماندهی کرده و سپس به کاربرانی که بدان نیاز دارند برسانیم و برای بهسازی پیوسته اطلاعات از راه تجزیه و تحلیل داده ها با دیگران همکاری داشته باشیم، به واکنش مشتریان شتاب ببخشیم و آموزش را بی دردسر کنیم به گونه ای که به افراد این امکان را بدهیم تا در خانه و یا محل کارشان، در پشت میز خود و هر گاه که برنامه هایشان اجازه دهد، به آموختن بپردازند. باید بر روی بزرگترین دارایی یعنی «افراد باهوش» سرمایه گذاری کنیم و افراد هوشمند را به استخدام سازمان درآوریم.
گیتس نقش مدیر عامل را در بالا بردن بهره هوشى سازمان بسیار موثر می داند و عقیده دارد که نقش مدیر عامل در بالا بردن بهره هوشی شرکت حکم می کند تا محیط کار را به گونه ای بیافریند، که همکاری و مشارکت در اندوخته های علمی را برای کارکنان فراهم سازد؛ نقاطی را که در آنها هماندیشی و همکاری سودمند است، نشان دهد؛ ابزار دیجیتالی به منظور آسان ساختن پخش مهارتها و مشارکت در دانسته ها را فراهم نماید؛ و به کارکنان در برابر همکاریها و از خود گذشتگی هایی که برای آموزش دیگران از خود نشان می دهند، پاداش مناسب بدهد.
به یاد داشته باشید که بردهای بزرگ با خطرهای بزرگ همراهند
به نظر گیتس در آغوش کشیدن پیروزی های بزرگ، گاهی به خطر کردنهای بزرگ نیاز دارد و باید در صنعت، اطلاعات را جانشین موجودی انبارها کنیم و در فعالیتهای دانش بر، اطلاعات را در برابر خطرها قرار دهیم. گیتس در این خصوص می گوید: «دور بودن از اطلاعات در میدان کارهای دانشبر، همانند جدا کردن مغز از پیک دانشمند فرهیخته است». بنابراین گیتس توصیه می کند که یک نظام دیجیتالی را در سازمان به وجود آوریم و این نظام را دربست در اختیار خود قرار دهیم تا بتواند مدیریت دانایی، عملیات سازمان و نظامهای بازرگانی را آنچنان به هم پیوند زند که با همدیگر یک نظام یکپارچه دیجیتالی بیافریند، این نظام دیجیتالی باید بتواند توان آزمایش فرآورده ها بر مبنای استانداردها و پذیرش جهانی را داشته باشد و ضمن بازنگری های لازم، مهار کار را از دست ندهد.
توصیه چهارم: به عملیات سازمان بینش بیفزایید
یکى دیگر از توصیه هاى بیل گیتس براى موفقیت در کسب و کار این است که به عملیات سازمان بینش بیفزایم. گیتس در این خصوص نیز رعایت موارد زیر را توصیه مىکند:
فرآیندهایی را برگزینید که به کارکنان اختیار می دهند
گیتس عقیده دارد که باید به نیروی ابتکار فرد میدان داده شود و کارکنانی که نسبت به نظامهای تولید و طرز کار آنها آگاهی بیشترس دارند، بهتر و هوشمندانه تر بکار گرفته شوند. گیتس در این خصوص مى گوید:« من سخت اعتقاد داریم که اگر شرکتها به کارکنان خود آگاهى و اختیار لازم و ابزار بکارگیرى آنها را بدهند، دستاوردهاى شگفت انگیز و آفرینشهاى چشمگیرى از آن جوانه خواهد زد.» بنابراین باید کارکنان فرهیخته ای به کار گرفته شوند تا شغلهای وظیفه محور از میان برود و یا در فرآیندهای گسترده ای ادغام شود. برای این منظور گیتس توصیه می کند که کارکنان خط تولید به داده های به هنگام دسترسی داشته باشند تا به کمک آنها بتوانند کیفیت فرآورده ها را بهتر کنند و نظام تولید و ساخت فرآورده ها را با دیگر نظامها یکپارچه سازند.
به یاری فن آوری اطلاعات به مهندسی دوباره بپردازید
«پاول اونیل» رئیس هیات مدیره و مدیر عامل «الکوا» (CEO Alcoa) می گوید: «من به فنآوری اطلاعات به چشم یک نظام مستقل می نگرم. از دید من، این نظام یک رهگشای پرارزش است. شاید مهمترین اثرش اینست که ما را به چنین پرسشی وا می دارد: چرا، چرا، چرا؟»
گیتس عقیده دارد که فن آوری اطلاعات عصای دست فرآیندهای کارآمد است که این فرآیندها در زمان و منابع دیگر تا ده برابر از پیش، صرفه جویی می کنند. گیتس می گوید که باید همه فرآیندها را باز ارزشیابی کنیم و فرآیندهایی بیافرینیم که ساده و موثر باشند و همه مانع ها را دور بریزیم. برای حل بسیار از مشکلات باید فرآیندها را در جهت عرضه اطلاعات روان و بهینه، از نو طراحی کنیم. شمار افراد درگیر در یک فرآیند و نیز شمار دست به دست شدن کار را کاهش دهیم تا مسایل کم و ساده شوند. باید رهبران کسب و کارها، را برای تصمیم گیری در کنار مدیران فن آوری اطلاعات، در زمینه نیازهای شرکت به کار بگیریم.
به نظر گیتس پیچیدگی سبب مرگ برنامه های مهندسی دوباره می شود، بنابراین باید یک نظام دیجیتالی را ایجاد کنیم که به رشد پرشتاب راهحلها در بستر زمان کمک کند، امکان پیگیری وضعیتهای گوناگون را به کاربران بدهد، روند پیشرفت کارها و آنجاهایی را که به تصمیم گیری مدیریتی نیاز هست، نشان دهد، یک فرآیند بزرگ را به چندین زیر مجموعه مستقل تبدیل کرده و نتیجه کار آنها را بهم ارتباط دهد تا یک نظام کارآمد بوجود آید، از یک جریان روان اطلاعات دیجیتالی برای ساده کردن سراسر فرآیند کار بهره بگیرد و با آفرینش ابزارها و راه حلهای کوچکتر و سراسر دیجیتالی، از روی آوردن به چرخه های گسترده و دراز مدت حل مسایل، خودداری کند.
فن آوری اطلاعات را منبعی راهبردی به حساب آورید
بیل گیتس عقیده دارد که مدیرعامل باید به فن آوری اطلاعات به چشم منبعی راهبردی بنگرد که به افزایش درآمد شرکت کمک می کند. باید مدیرعامل فن آوری اطلاعات را نیز همپای دیگر فعالیتهای شرکت به خوبی بشناسد و مدیر ارشد فن آوری اطلاعات (CIO) باید خود عنصری از گروه گسترش راهبردهای شرکت باشد تا بتواند نظام اطلاعات را در خدمت اجرای راهبردها سامان دهد.
گیتس توصیه می کند که نظام دیجیتالی ما هر ساله بخش اندکی از بودجه را صرف امور جاری و بخش بزرگتر را در راه گسترش نظام اطلاعات و دستیابی به ابزار بهتر هزینه کند. همچنین این نظام دیجیتالی باید چند ابزار درجه یک در اختیار داشته باشد و در مواقع لزوم پاره ای ابزار کار تازه به نظام کنونی افزوده شود.
توصیه پنجم: در انتظار غیر منتظره ها باشید
«جک ولش» مدیر عامل شرکت جنرال الکتریک مى گوید: «هر دگرگونی، با خود فرصتى به همراه مى آورد. بنابراین سازمانها باید به جاى رخوت، از دگرگونىها نیرو بگیرند.»
بیل گیتس نیز از دگرگونى ها استقبال کرده و عقیده دارد که رهبران پیروزمند آنهایى هستند که به پیشواز روشهاى نوین کسب و کار مى روند بنابراین گیتس توصیه مى کند که براى آینده دیجیتالى محور خود را آماده سازیم تا از فن آورى بالاترین بازده را بدست آوریم.
اما آنچه که گیتس بیش از همه بر روى آن تاکید دارد این است که باید بپذیریم که در عصر دیجیتالى زندگى مى کنیم تا از پیامدهاى مثبت و توانمندیهاى آن بهره بگیرم؛ گیتس خود مى گوید که من فرد خوش بین هستم و به پیشرفت اعتقاد دارم. من از اینکه در چنین دوره اى از تاریخ زندگى مى کنم خشنودم؛ ابزار دوران صنعتى به کمک ماهیچه هاى ما آمدند، ابزار دوران دیجیتالى میدان فعالیت و توان مغز و اندیشه ما را گسترش مى دهند. بسیار خوشحالم که فرزندانم در این دوران رشد مىنمایند.»
بیل گیتس عقیده دارد براى آنکه بتوانیم با دگرگونى ها کنار آمده و این دگرگونى ها را به خدمت بگیریم باید ابزارهاى دیجیتالى را براى بازآفرینى روش کار خود به خدمت بگیریم تا به یارى یک سیستم عصبى دیجیتالى با شتاب اندیشه به کسب و کار بپردازیم.